سوغاتی به نام دغدغه

همین دیشب بود که یکی از اقوام صادقانه پرسید فلانی شماها که از اینجا کوبیدید رفتید هند واقعا چه چیزی دستگیرتون شد.بعدشم اضافه کرد قبول دارم که توی هر سفری بلاخره کم و زیاد یه اطلاعات جدیدی دست ادم رو می گیره  اما منظورم یه فایده چشم پرکن و گل و گشاده. بدون فوت وقت و برخلاف انتظارش جواب دادم که توی این سفر تنها چیزی که دنبال خودم اوردم یک ساک پر از حسرت باضافه دغدغه بود. دغدغه ای که شب و روز رهایم نمی کند و خواب را کمتر از گذشته مهمان چشمانم می کند. حسرتی پرمایه و جگر سوز از اینکه شیعه در هند چه بود و چه شوکتی داشت و اما امروز ........ البته به او این را هم گفتم که سهم مهمی از این دغدغه را دکتر خواجه پیری برایم به ارمغان اورد.درباره دکتر و مرکز میکروفیلم نور که به دست ایشان تاسیس شده در پست قبلی توضیح دادم. وقت سخنرانی آقای خواجه پیری که شد به رسم عادت خوبم یادداشت برداری کردم و نکات مهمش را برجسته. بعد از خوش امد گویی و تعارفات معمولی ابتدا دورنمایی از وضعیت گذشته وحال شیعیان هند برایمان ترسیم شد:

چه بودیم و چه شدیم؟

از جمعیت یک میلیاردو دویست میلیون نفری هند حدود دویست و پنجاه میلیون نفر مسلمان هستند که سهم شیعیان از این رقم یک دهم یعنی بیست و پنج میلیون نفر است و در شهرهای مختلف هند پراکنده اند.دو شهر لکنهو و حیدر آباد بیشترین جمعیت شیعه را در خود جای داده است.در عظمت حوزه علمیه لکنهو در گذشته نه چندان دور همین بس که تا حدود یک قرن پیش حوزه این شهر با حوزه هزار ساله نجف از نظر علمی برابری می کرد و کسی که در لکنهو اجازه اجتهاد می گرفت خود را از هجرت به نجف بی نیاز و مستغنی می دانست.تا حدود هفتاد سال قبل در هر محله مناطق شیعه نشین یک مجتهد مسلم حضور داشت و حال انکه امروز نه آز ان حوزه خبری است و نه عملا مجتهد صاحب رساله ای در هند حضور دارد. نفس ها در سینه حبس شده بود و تازه دانستیم قدم به چه کشوری گذاشته ایم. دکتر ادامه داد ما امروزه فقط در یک قلم حدود نه جلد کتاب از فتاوای مرحوم ناصر حسین(فرزند میرحامد حسین صاحب عبقات الانوار) در دست داریم. حتی نامه ای از صاحب جواهر داریم که قسمتی از جواهر الکلام را قبل از چاپ برای تصحیح برای یکی از علمای هند فرستاده است. هم چنین اسنادی وجود دارد که در بعضی روستاها مجتهدین به هزاران فرع فقهی پاسخگو بوده اند.....اما امروز تصویر شیعیان هند چندان خوشایند نیست. در  سرزمینی که اقتصادش با بیشترین سرعت ممکن  به سوی ترقی و توسعه حرکت می کند عقب افتاده ترین گروه و قشر در میان اقوام جمعیتی هند جامعه شیعیان است. نه از آن حوزه پر طمطراق و هم طراز نجف خبری است و نه از ان مساله پرس ها که مجتهدین را به جنب و جوش بیشتر وا می داشتند. چهره امروز هند بیشتر تصویری خرافه گرا به خود گرفته است. می خواستم اشکم در بیاید وقتی شنیدم که شیعه هند امروز با قمه زنی اش شناخته می شود و بعید نیست که در آینده ای نه چندان دور تشیع از جامعه هند رخت بربندد.

شیعه صفوی و شیعه خمینی!

دکتر درباره  اهمیت حفظ نسخ تاریخی هم نکاتی بیان کرد.اینکه هویت تاریخی گروه های مذهبی ارتباط مستقمی با نسخ خطی دارد ....اینکه نسخه خطی برخی کتاب های مهم مانند اصول کافی دو قرن با مولف فاصله دارد....و خیلی مصادیق دیگر که نشان از ان دارد که که در طول تاریخ جریان پنهانی برای از بین بردن میراث مکتوب شیعه تلاش می کرده است.سهل انگاری های احتمالی شیعیان هم در این زمینه بی تاثیر نبوده است.نتیجه این کم کاری و این دشمنی ها این شد که برخی به غلط و از روی جهل و عناد به ما شیعه صفوی اطلاق می کنند .یعنی منتهای تاریخمان را به صفویه پیوند می زنند و معتقدند شیعه گروهی است دستپخت صفویه و قبل از صفویه از آن خبری نبوده است! اگر امروز هم بخواهیم کم کاری کنیم بعید نیست که چند صباحی دیگر به نسل های آینده ما شیعه  خمینی  اطلاق شود.دکتر خواجه پیری تصریح کرد که در برخی چاپ های جدید کتب حدیثی اهل تسنن عامدانه فضائل اهل بیت حذف شده است و مثلا  چاپ جدید مستدرک حاکم نیشابوری که در سالهای اخیر توسط عربستان منتشر شده است با نسخه ها  و چاپ های قدیمی آن تفاوت بسیار دارد.

چه می کنند و چه می کنیم؟

دکتر خواجه پیری موارد جالبی از مراجعه مستشرقین به مرکز میکروفیلم نور را برایمان ذکر کرد. در حالیکه ما هنوز با الفبای شیعه در هند آشنا نیستیم موضوع تحقیق بعضی اروپائیان سرگذشت شاگردان ملاصدرا در هنداست!!!؟ یکی دیگر درباره خواب های صوفیه هند در قرن پنجم !!!! تحقیق می کرد و دیگری در باره موقوفات مسلمانان برای هندو ها. هر چه میگفت عرق شرم ما بیشتر سرازیر می شد و نگاهمان به پایین دوخته میشد مخصوصا وقتی گفت که تمام دار و ندار ما درباره زندگی قاضی نورالله شوشتری همان چند صفحه ای که مرحوم مرعشی نجفی بر مقدمه احقاق الحق نوشته اند و حال انکه یک آمریکایی دوازده سال در باره قاضی نورالله در هند مشغول تحقیق بوده است.جالب انکه بیشترین مراجعه به سایت مرکز میکروفیلم نور که توسط دکتر خواجه پیری اداره می شود را هم همین غربی ها تشکیل می دهند و نه مسلمانان و شیعیان. حال این موضوعات دقیق یک طرف ، زحمتی که برای تحقیقاتشان متحمل می شوند طرف دیگر.در بعضی موارد محققین غربی با اینکه قبل از ورود به هند در محیطی کاملا مرفه زندگی می کرده اند اما برای به نتیجه رساندن تحقیقاتشان حاضر شده اند چندین ماه در میان چادر های روستائیان هند زندگی کنند. خاطره ای که دکتر از یکی از این محققین تعریف کرد جالب بود.دکتر می گفت یکی از این محققین  در ابتدای ورود به هند به من مراجعه کرد و بعد از همکاری با او چند ماهی از او خبری نشد.بعداز چند صباحی دوباره به مرکز مراجعه کرد.اورا در حالت رقت باری مشاهده کردم .در تمام صورتش لکه های قرمز رنگی مشاهده می شد که قابل درمان نبودند اما روحیه مصمم او مرا به تعجب واداشت.از غیبت چند ماهه اش جویا شدم.جواب داد که برای تکمیل تحقیقات مجبور شده با یک خانواده فقیر هندی زندگی کند و این لکه های قرمز نتیجه غذاهای کاملا بومی هندی است.او خوشحال بود که نتایجش به ثمر رسیده و می تواند دست پر به لندن برگردد.از او خواستم که صادقانه به این سوال جواب دهد که ایا مسلمانان هم از نتایج این تحقیقات که توسط مراکز کوچک و بزرگ اروپایی هدایت و مدیریت می شوند هم بهره می برند؟ با خنده ای ملیح جواب داد آنچه به دست شما می رسد و به ان دلخوشید اطلاعات سوخته ای بیش نیست و درّ های گران قیمت اطلاعاتی در همان اروپا باقی می ماند.دکتر توصیه مان کرد به خواندن کتاب شهر شادی که  شامل خاطرات یک مبشر مسیحی در هند و سختی های او در این راه  است.

براستی که چه می کنند و چه می کنیم؟




برچسب ها : دین برچسب ها : سفرنامه هند