هفت هشت سال پیش بود که هشدارهای رسانه ای درباره خطرات چهارشنبه سوری و بی گدار به آتش زدن در این شب جای پای ثابتی در رسانه های دیداری وشنیداری پیدا کرد.فراموش نکنیم اشتباه تاریخی صدا وسیما را در عمومی کردن مبحثی به نام چهارشنبه سوری.اگر چه این رسم خرافه در زمان پهلوی به شدت تبلیغ می شد ولیکن در سالهای پس از انقلاب جز در برخی از قسمت های کلانشهرها مشتری ثابت و پر وپاقرصی نداشت.نهیب های شدید رسانه ای در سالهای اخیر باعث شد که ساکنان کوه قاف هم به نوعی با چهارشنبه سوری آشنا وحتی به آن معتقد گردند.هشدارهایی که جایش در شبکه تهران بود سر از شبکه ملی در آورد  و ناخودآگاه چهارشنبه سوزی را به تمام کشور وحتی برخی روستا ها تسری بخشید.

حال چهارشنبه سوزی در چه مسیری افتاده است؟ گزینه های مختلفی وجود دارد.بعضی به عنوان یک فرصت از آن یاد می کنند و بر طبق مد روزگار ما می گویند که همه چیز را می شود تبدیل به فرصت کرد.شاهد مثالشان هم معمولا سیزده بدر است که می گویند با اعلام سیزدهم فروردین بعنوان روز طبیعت عملا این سنت ایرانی هدایت یافته وتحت کنترل منطقی قرار گرفت.شواهدی از این تفکر را در لایه های مدیریتی به راحتی مشاهده می کنیم از کوبیدن افراطی بر طبل بازگشت به سنت های باستانی ایرانی گرفته تا تعیین جاهای خاص برای آتش بازی .من خیلی موافق این مطلب نیستم که چهارشنبه سوری فرصت است لذا در تیتر نوشته ام از آن استفاده نکردم.

معمولا کسانی که جهارشنبه آخر سال را یک معضل می دانند بیشتر متمسک به توجیهات ودلایل پزشکی می شوند و با ارائه آمار عجیب وغریب معتقدند این معضل از نوع پزشکی وروانی است.اما توصیه می کنم کمی دقیق تر نگاه کنیم.شبکه های ماهواره ای و هم چنین محیط های بی انصاف مجازی چشم امید بسیار ی بسته اند به چهار شنبه های آخر سال.فرصتی برای تهدید امنیتی نظام که به حکم طبیعت، هرساله تکرار شده و امیدهایی را در خیمه ضد انقلاب می رویاند.اگر با نگاه کارشناسی به این رسم و بدعت غیر معقول و بی پایه واساس پرداخته نشود آتش این آتش سوزی ها متوجه مسائل کلان تری می شود که خاموش کردن آن نه با ماشین های آتش نشانی ممکن است ونه با فیلم باران کردن کانال های تلویزیون!

 

 




برچسب ها : چهارشنبه سوری