عبادت داریم تا عبادت.بعضی نماز ها بردشان کوتاه است.نهایتا دو سه ساعتی تنهی عن الفحشاء والمنکرند ولی بعد از ان صاحبش می ماند وجدیدترین اقسام منکر وفسق وفجور ! خدا رحمت کنه آیت الله مشکینی رو با آن خطبه های کوتاه ولی خوشمزه اش.از جمله این حدیث را زیاد می خواند که بعضی از نمازگزاران را فرشتگان بعد از نماز لباس چرکینی را می آورند وبر سرشان می زنند و می گویند اینست صورت ملکوتی نمازی که به بالا فرستادید! بعضی نماز ها از وضعیت بهتری برخوردارند.الان می خوام درباره یه نماز وعبادت خاص صحبت کنم.از عبادت هایی که نزدیک به چهارده قرن پیش دقیقا در همین لحظات از کربلا گزارش شده است.خدا می داند که جاسوسان لشکر کوفه امشب چه زجری کشیدند تا اخبار خود را به عمر سعد ودار ودسته اش بقبولانند.آخر چه بگویند ...بگویند رفتیم دیدیم عده ای که فردا یقینا سر همه شان بر نیزه است مشغول تمیز کردن ومعطر کردن خویشند....بگویند دیدیم انگار نه انگار که جنگ است ..مشغول شوخی با هم بودند آنهم چه کسی؟ بریر کسی که به گوش خودمان شنیدیم که می گفت اهل مزاح نبوده است وامشب فقط محض خاطر شهادت به شوخی افتاده است....چه بگوییم ؟ برویم بگوییم هر چه گوش کردیم صدای عبادت ها وراز ونیاز های شبانه بود دقیقا صدایی مانند زمزمه زنبور عسل.... هی از هم می پرسند حکمت مهلت گرفتن حسین بن علی چه بود؟ آخر یک شب که به جایی قد نمی دهد؟این خانواده آنقدر عبادت در کارنامه شان دارند که عبادت امشب در آن گم است.....کمی صبر می کنندومعما با وجود تاریکی شب شاید برایشان حل می شود.شاید خواب می بینند اما نه .انگار در سیاهی شب عده ای از کوفیان ،نه به سمت بیراهه بلکه به طرف خیمه حسین می روند.یک نفر ، دو نفر، ده نفر؛ نه تا به صبح شمردند سی و دو نفر شدند.تا زه فهمیدند که حسین امشب را فرصت گرفت برای کامل شدن لیست عاقبت بخیر ها.فرشته ها امشب میان فرش وعرش به اضافه کاری افتاده اند.برخی سابقه ها را کاملا قرار است از گناه پاک کنند. در ظرف چند ساعت تخت مهمانان بهشتی شماره شان رسید به هفتادو یک نفر.پرونده هنوز کامل نشده .یک جای خالی گذاشته اند برای حر بن یزید ریاحی..
این سی و دو نفر مثل گوهری بودندکه به لجن زار افتاده و رنگ ظاهرشان سیاه شده بود.فقط یک تراش دل می خواستند تا قیمت اصلی شان درز کند وحسین امشب را عبادت کرد برای تراشیدن گوهر وجود اینان و عبور دادنشان از پل صراط .
نماز حسین نماز اهل یقین است والله اکبر اهل یقین جان وجهان را تکان می دهد ......به ساعت نگاه می کنم ......وهنوز چند ساعتی به صبح مانده است و وقت برای حسینی شدن باقی است......
برچسب ها : عبادت