یک شعر جالب از علی محمد مودب دیدم حیفم آمد که در وبلاگم نگذارم .خیلی جالب ناکجا آبادی که ما به سوی آن رهسپاریم را به تصویر کشیده است .هر تکنولوژی که از ننه اش قهر کرده است را با روی خوش پذیرا می شویم بدون اینکه خود را برای دریافت تئوری های پشت صحنه آماده کرده باشیم .خدا نیاورد آن روزی را که کودکانمان برای ابراز احساس گرمی ولطافت کودکانه بجای چهره پدر ومادر امیدهاشان به کره ونیم کره ای غیر از خاک وطن باشد چه از نوع شمالی اش وچه جنوبی اش! اگر روزی فقط گوجه وتوت وتوالتمان فرنگی بود امروز بعضی ها هویت وفکر شان فرنگی شده است .عجله نکنید!کم کم نماز وروزه فرنگی هم به منوی واردات لجام گسیخته ما اضافه خواهد شد (اگر تا بحال نشده باشد !) امروز ما در حال توسعه هستیم رسانه ماست
قلبهای کلنگی ما را
بیلهای مکانیکی شخم زدهاند
و میان آشپزخانههای Open و توالتهای فرنگی
سرگردان شدهایم
امروز برای مقابله با ناوهای تمدنبر
به انواع گفتمانهای وارداتی
و ترجمههای مختلف، از لویاتان Hobbes
تا پایان تاریخFokuyama
تا بُن دندان مسلح شدهایم
و میتوانیم ساعتها در قطارهای چینی مترو
درباره انتظار بشر از دین فَک بزنیم
امروز ما در حال توسعه هستیم
مردانِ Offline
دخترانِ MP3, و MP4
و کودکانِ پیامگیر
شبکههای متنوع قرآن و معارف
و مسابقههای همیشگی پیامِ کوتاه
C
D
DVD
LCD
LSD
LG
تا کره جنوبی هست
نیازی به نیمکرههای مغزمان نداریم
و میتوانیم با خیال راحت
پربینندهترینهای Google را جستوجو کنیم
…
سرفه کن، برادر شیمیاییام
سرفه کن، طبقه دهم بیمارستان ساسان
سرفه کن
چراکه صدای تو
تنها
برچسب ها : پست مدرنیسم