در میان هزاران نقطه خوب گاه ممکن است نقطه ضعفی چشمت را بگیرد. می خواهی چشمت را ببندی و آن را نادیده بگیری اما باز دست بردار نیست. اگر دست خودم بود در نطفه خفه اش می کردم اما دغدغه ای است که گاه ان را رسانه ای می کنم. کم است اما نادر هم نیست در زمانه ما. ما اخر الزمانی ها با پدیده ای مواجهیم به نام زیارت تفریحی! در میان سه شهری که در ایران به نام حرم اهل بیت(ع) ملقب شده اند بغیر از قم تا حدودی مشهد و بسیار بیش و پیش از آن شیراز گرفتار این عادت نادرست شده اند. منظورم از زیارت تفریحی انست که اولا در این سفر تفریح اصل می شود و زیارت به حاشیه رانده می شود و ثانیا در همان زیارت نصف نیمه هم جهلی تبدیل به علم نشده و نقصی کامل نمی شود.اینکه کسانی در معبد دنبال گناه باشند نه مخصوص دین ماست و نه خاص زمانه ما. چه اینکه روایات ما خبر از ادب کردن جوانی توسط مولا علی(ع) می دهند که در حین طواف چشم چرانی می کرد! اما به نظر می رسد غربی شدن سبک زندگی های ما، خواه عواملش وطنی باشند یا اجنبی، خیرخواه باشند یا بدخواه، ساحتی قدسی به نام زیارت را هم هدف گرفته است. در این چند روزی که مجاور حریم رضوی و قدم زن پایتخت معنوی ایران زمین بودم به راحتی می شد رگه های پر رنگی از این خطر را مشاهده کرد. خود طی مسیر برای زیارت یک امام معصوم کار مقدس و در خور توجهی است. اینکه زوج جوانی با هم زائر و پای بوس حرمش شوند لطف مضاعفی است اما این با هم بودن آیا بسان رفتن به آرایشگاه و عروسی و ویلای شمال است یا رفتن به حریمی که به تعبیر زیارت جامعه کبیره مختلف الملائکه است یعنی جایگاهی که محل رفت و آمد ملائکه است؟ از دیرباز فیزیک حرم والمان های بصری مرقد یک امام معصوم طوری طراحی شده است که زمینه سازی گناه به حداقل می رسد. غیر از خود ملکوتی بودن فضا که انس و جن را به تواضع وامی دارد عوامل بیرونی زیادی در تغییرات و نوسانات این جو ملکوتی موثرند.از حکومت و رسانه ها و تولیت و برنامه های حرم گرفته تا تربیت خانوادگی و جست و خیز عقیدتی شخص زائر و همراهان او. سبک غربی زیارت عملا مهم ترین سکوی توبه و انابه را به مکانی برای تفریح و هواخوری تقلیل می دهد و موبایل ها را برای عکس گرفتن تا کنار خود ضریح به صف می کند. شما خودتان حساب کنید وقتی یک خانم با هفت قلم ارایش به گونه ای که وجودش داد می زند اولین بار است چادر پوشیده است می اید و از شما درباره طریقه شکسته شدن نماز مغرب ! سوال می کند و مواردی بسیار از این دست نشان می دهد جای کار بسیار بیش از انی است که تا بحال انجام شده است.با اینحال در این چند روزه شاهد بودم که برنامه ها ی فرهنگی حرم رضوی به شدت افزایش یافته بود به طوری که حتی از جمعیتی پنجاه نفره در رواق هایی همچون دارالحجه غفلت نشده بود و گعده های مختلف عقیدتی و یا فقهی توسط حوزویان و با هماهنگی و همکاری خدام حرم برقرار شده بود. این برنامه ها در نوع خود بسیار مفیدند و باید ادامه کند. اینکه این برنامه ها از حیث محتوا چگونه بودند و اینکه ایا حوزه مشهد به تنهایی می تواند این بار عظیم را مخصوصا در حوزه عقیدتی و مسائل کلامی به دوش بکشد بحث مجزایی است که برخی مشاهدات من در ان تردید جدی ایجاد کرده است.
حال برگردم به سوال اصلی: فرق زیارتگاه با تفرجگاه چیست؟ نظر شما چیست؟
برچسب ها : دین برچسب ها : خاطره