اولین حضور در مدینه
فاصله هتل تا مسجد النبی اندازه یک نماز مستحبی از نوع ایرانی !! بدون هرگونه تعقیبات است .بعد از خوردن شام همه در لابی هتل جمع شدیم ودر معیت حاج اقا معین شیرازی عازم بارگاه نبوی شدیم.هر چه نزدیک تر می شدیم نبض قلبها تندتر می شدودر این میان بعضی هق هق گریه ها شلوغی دست فروشهای راه را از یادم پاک می کرد.چه حرف زیبا و زیبنده ای زد حاج آقا:
فکر نکنید که شما دارید به پیامبر سلام می کنید .هیچ کس در سلام کردن از رسول مهر ورحمت سبقت نگرفته است.
ای پیامبر وای پدر ،امیدوارم جواب سلام فرزند گنهکارت را به دیده اغماض ببخشی..داخل محوطه مسجد اجتماع ممنوع است .بهترین تعبیری که میشه برای وهابی ها بکار برد اینست که استاد حال گیری هستند .با ریش های طالبانی وقیافه های عبوسا قمطریرا یه حلال حلال،حرام حرامی راه انداخته اند که نگو ونپرس.بعد از گذشت یک نیم دایره رسیدیم به محل کوچه بنی هاشم .ترجمه دلی اش می شود دروازه مظلومیت شیعه .بعنی فاصله میان باب البقیع وقبرستان بقیع .سالهاست آن را خراب کرده اند .حکومت سعودی در ودیوار مسجد النبی را اسیر یک نظم نامیمون کرده است .کجاست آن پستی وبلندی هائی که محل عشق بازی حاجی ها بوده است.قبرستان بقیع شب ها بسته است .حتی پشت نرده ها هم نمی شود رفت.در کوچه بنی هاشم که تا دهه پنجاه هم آثارش باقی بوده ، خانه های امام سجاد وامام صادق وامام حسن مجتبی (علیهم السلام )وجود داشته است.آقای رسول جعفریان در کتاب آثار اسلامی مکه ومدینه چند تا عکس قدیمی از کوچه بنی هاشم را چاپ کرده است .دمپائی ام را درآوردم تا ملائکه آزرده خاطر نشوند ،فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی اینجا قدمگاه امامان ما بوده است.هیچ یک از ائمه با اشتیاق مدینه را ترک نکردند ودر تمام هجرت ها نوعی اجبار واکراه جلوه گری می کند.همان مدینه ای که قبل از ورود رسول الله تنها دو یا سه اسم داشت اما به برکت حضور پیامبر صاحب هشتاد اسم شدکه گل سرسبد آنها مدینه النبی است.
بگذرم، از باب البقیع وارد حرم آقا شدم .خدا می داند که عبور از فیلم ها وعکس ها ودیدن خانه پیامبر با چشم سر چه لذتی دارد.اینجا سینمای مجسم تاریخ اسلام است.هر یک از ستون ها مثل یک سی دی هزاران حرف کوچک وبزرگ را در خود پنهان کرده اند .الحق ولانصاف باید به فلاسفه اسلامی آفرین گفت که علاوه بر علم حصولی قائل به علم حضوری شده اند .آخر مگر می شود این کیف نفسانی واین لذت درونی را با چهار تا کلمه زوار دررفته به مخاطب منتقل کرد .باید دید ودید ودید .در مسجد النبی بیش از همه با صلوات حال می کردم .انجا صلوات ها همه آنلاین است وارتباط چهره به چهره به بهترین نوع ممکن اجرائی می شود .
رفتم به طرف منبر رسول الله .همه مذاهب اسلامی قبول دارند که پیامبر فرمود :ما بین منبری وبیتی روضه من ریاض الجنه پس قاعدتا خیلی شلوغ بود .نماز مستحبی خواندم و از آدم تا خاتم را در ثواب آن شریک کردم.ستون هایی که قبلا در کتابها خوانده بودم الان جلوی چشم من بود .ستون توبه ،ستون وفود و..هر جور بود ولو به قیمت کل کل کردن با سرباز سعودی خودم را به ستون حرس رساندم .همانجائی که امیر المومنین برای محافظت از جان پیامبر پاسداری می کرده است.ای خدا یعنی من پایم را جای پای امیر المومنین گذاشته ام ؟اینجا بود که اشک های من هم امانم را بریدودر دلم فریاد زدم الحمدلله.
برچسب ها : سفرنامه عمره