دهه محرم امسال دوباره مثل سال هشتاد ودو هوس رفتن به بوشهر را کردم.البته آن سال در ماه رمضان رفتم ودر خود بوشهر هم ساکن بودم اما امسال دست تقدیر من را به منطقه باغان رساند.نزدیک به ده جا در شهرضا دعوت گرفتند اما همه را رد کردم وگفتم امسال می خواهیم سرکی به غیر دیار خودمان بکشیم وببینیم آنجاها چه خبر است! دوسه روز مانده به محرم خیلی مردد شدم که بروم یا نه ؟خدمت بزرگی استخاره کردم.جواب این بود که اجر وپاداش زیادی دارد اما صبر زیادی هم می خواهد.جمله دوم را که گفت یه دفعه قلبم ریخت که ای داد وبیداد احتمالا قراره یه جایی برم که از امکانات انسانی فقط زمین دارند وبس! یادم افتاد به سفر تبلیغی به نهبندان  درخراسان جنوبی که برای تهیه آب خوردن مجبور بودم برف ها را آب کنم .غریب وتنها در چهل کیلومتری مرز ودر محاصره انواع واقسام خطرها.توکل کردم وگفتم انشاء الله خیر است.یکی از بچه ها که از جریان استخاره خبرداشت گفت که منطور از صبر ،تحمل دوری از شهر ودیار وزن وبچه است،مخصوصا که من چند سالی بود که بغیر از شهرضا جای دیگری نمی رفتم.اول خندیدم ولی بعد متوجه شدم که چه جور زده توی خال!

منطقه باغان ،یکی از سرسیز ترین مناطق استان بوشهرکه در 160کیلومتری شرق شهر بوشهر واقع شده است .طبیعی است وقتی می گویم سرسیز منظورم این نیست که درختهای آلبالو وگیلاس وزرد آلو به من وشما چشمک بزنند .بلکه با توجه به جغرافیای استان بوشهر از فضای سیز والبته هوای بهتری برخوردار بود.منطقه باغان آخرین روستا از توابع شهرستان خورموج ونزدیک جم است.جاده اش از همان جاده هایی بود که من عاشقش بودم.،تا می آمدی گاز بدهی مجبور می شدی ترمز کنی.پر پیچ وخم وپستی وبلندی .عبور از دو رودخانه که یکی خشک ودیگری جریان داشت مسیر را زیباتر کرده بود.باغان پنج محله دور از هم دارد که تعداد خانوار وجمعیت آنها متفاوت است.محل تبلیغ من قلعه سرخ بود.این محله یک خصوصیت ویژه داشت وآن اینکه حدود پنج سال پیش میزبان آقای محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری بوده است.سفر ایشان که هنوز مردم آن را  با آب وتاب زیاد تعریف می کردند خیر وبرکات زیادی را بهمراه داشت .ساخت دو مسجد ودو مدرسه ویک پل طولانی وخیلی چیزهای دیگر.لطف مردم باغان نسبت به من وصف ناپذیر بود.مردمی بشدت مذهبی ودرعین حال انقلابی وصد البته کشته ومرده سید مخصوصا از نوع آخوند!.با اینکه خیلی از استانها مثل فارس وکرمان ادعا دارند که بیشترین شور را در عزاداریهاشان دارند اما من با توجه به اینکه به همه این استانها سفر تبلیغی داشته ام باید اذعان کنم سوز وشور عزاداری در بوشهر با هیج جا قابل قیاس نیست. 

 با اینکه نخل های زیادی در منطقه وجود دارد اما محصول غالب منطقه تولید گوجه در زمستان است.وقتی وارد گوجه زارهای باغان می شدم بوی گوجه تمام وجودم را اشغال می کرد.رودخانه نزدیک باغان ولو بصورت محدود ولی جریان داشت.آب شور آن باعث شده بود ماهی های ترد وخوشمزه ای داشته باشد.در باغان هر روز دو مراسم در مسجد برگزار بود .یکی قبل از ظهر ودیگری شب.هر دو هم دارای سفره  مفصل وصمیمانه ای بود.سبک عزاداری ها هم جالب بود.به قول امام جمعه محترم بوشهر سبک عزاداری بوشهری متاثر از جذر ومد دریا دارای موج های خاصی است.نفر وسطی هم که میان جمع می ایستد ومیدان داری می کند نماد نخل وایستادگی آن است.

به امید حضوری دیگر در باغ های باغان.




برچسب ها : سفرنامه بوشهر