حتماشنیده اید که برخی عددها در فرهنگ دینی ما حساب خاصی روی آنها باز شده است مثل عدد سه ،هفت،دوازده ،چهل ،هفتاد و....بدیهی است که هیچ گاه عددی به صرف عدد بودن بار مثبت ویا منفی پیدا نمی کند همچنانکه اگر عددی درموردی خاص دارای فضیلت ویارزیلتی شدمعلوم نیست که درموارد دیگر چنین کارکردی را  داشته باشد .

عدد چهل از اعدادی است که شاید بیش از بقیه موارد درموردش حدیث وآموزه دینی داریم .میعاد شبانه موسی در کوه طور ،مبعوث شدن پیامبر اسلام در چهل سالگی واحادیثی مبنی بر اهتمام به اخلاص درچهل روز (که مبنای تئوریک چله نشینی صوفیان است )وهمچنین احادیثی که اصلاح اخلاق انسان را بعد ازاین سن سخت می دانند تنها بخشی ازاین موارد است .کتابهای اربعینیه علماءمثل اربعین شیخ بهایی وشرح چهل حدیث حضرت امام (ره)درراستای احادیثی است که مسلمین را به حفظ چهل حدیث ترغیب میکند .

البته عدد چهل در میان واژگان عاشورا هم برای خود حرفی برای گفتن دارد مانند احادیثی که آسمانها وزمین راچهل شبانه روز عزادار سیدالشهداء(ع)میدانند وازهمه مهم تر روز اربعین .این روز از دوجهت در تاریخ مورد توجه قرار گرفته است :

1-ورود اهل بیت اسیرامام حسین (ع)به مدینه ویاحداقل راه افتادن ازسوی شام بسوی مدینه

2-زیارت قبر اباعبدالله الحسین (ع)توسط جابر

مهم ترین سند در گرامیداشت روز اربعین حدیث معروف امام حسن عسکری (ع)است که خواندن زیارت اربعین را یکی از پنج علامت مومن برشمردند .زیارت اربعین از مهم ترین منابع مبنائی شیعه وپاسخگوی بسیاری از سوالات در مورد حادثه کربلا است .برخی از افزونه های این دعا در هیچ دعا ویازیارت دیگری یافت نمیشود وآن بندهائی است که فلسفه شهادت سالارشهیدان را رهائی دادن امت اسلامی از بند جهالت وضلالت می داند (وبذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله وحیره الضلاله)دقت شگرف در این عبارات ما را در واکاوی مهم ترین حادثه بشریت بیشتر کمک میکند وبه ما می باوراند که انسان کامل به شهادت رسید وخاندانش طعم تلخ اسارت را کشیدند تا بعضی ها از خواب ببدارشوند وبدانند که شرط اول عبودیت معرفت است وبس.

شاید قسمت دوم یعنی نجات امت اسلامی از حیرت ناشی از ضلالت مهم ترین کلمات وشاه کلید زیارت باشد .آنچه که به  حادثه کربلا برجستگی خاصی میبخشد فضای فتنه ای بود که درآنزمان برجامعه اسلامی حکم فرماشد وهر دوجبهه ادعای سامان دادن معنوی مسلمین را داشتند .سربازان هردوجبهه ولو به ظاهر نماز میخواندند وخیلی ها به قصد قربت حق تعالی حاضر شده بودندودر اینجا بود که صف ضالین از صراط الذین انعمت علیهم جدا شد چنانکه د رخود جبهه حق طی چندمرحله عشاق از عقلاءگلچین شدند .

در یکی از فیلم های جنگی که چند سال پیش دیدم فرمانده ای را نشان میداد که در یک منطقه جنگی بهمراه سربازان تحت امرش زمین گیر شده بودوجهت درست را گم کرده بود .طی تماس بانیروهای خودی قرار شد که از سوی جبهه ایران یک منور بزنند تاآن فرمانده به سمت نیروهای خودی بیاید واسیر نشود.منور پرتاب شد ولی مشکل به هیچ وجه رفع نشد .می دانید چرا ؟چون بعثی ها بخاطر شنود مکالمات بی سیم ها در منطقه متوجه مطلب شدندوآنها هم همزمان در آن سوی میدان منوری را پرتاب کردند .این مثال را برای این آوردم تا بگویم که جبهه باطل بااسم دین جلو می آید وفضائی را بوجود می آورد که جز عاشقان وصاحبان حق الیقین از آن سربلند بیرون نمی آیند .

جریان فتنه یزید با آمدن عمر سعد که اسم فقیه را با خود یدک میکشد بسیاری از ضعیف الاعتقادها را با خود همراه کردند .همانانی که قرآن در باره آنها میفرماید (الذین ضل سعیهم فی الحیات الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا).جریان فتنه با خط دهی سراسری توانست ارزشها را تغییر دهد و(قره عینی فی الصلات)پیامبر را بعد ازنیم قرن تبدیل به (الری قره عینی )کند آنهم از زبان یک فقیه ونه یک شخص بیگانه از دین ودیانت .

آری ،براستی که لقمه حرام علاوه بر عشق وعطش دینی که از آن بحث کردیم اندک باقیمانده عقل راهم میگیرد زیرا در جریان مباهله راهبان مسیحی با همین اندک متاع عقل تسلیم شدند ولی در جریان کربلا این تسلیم ظاهری هم اتفاق نیفتاد.

براستی که اربعین بمنزله نافله نماز خونین سیدالشهداءومکمل آن بود چه اینکه قیام کربلا را باید زینبی باشد واسارتی شایدتا جهانگیر شود و لباس ماندگاری بپوشد که همین طور هم شد .