آیات روح بخش قرآن و قال الباقر و قال الصادق های دل نواز را وقتی کنار هم بگذاریم چند علت برای مشکلات وسختی های روزمره ما عرضه می کنند که من به طور خیلی خلاصه به چند تا اشاره می کنم:

1-گاهی باید خون دماغ شوی تا به آسمان نگاه کنی

بعضی از مخلوقات قد ونیم قد انگار باور ندارند که اگر از دوربین کبریائی خدا به خودشان بنگرند ذره ای بیش نیستند .صبح علی الطلوع که می شود کلید انبارها و املاک وماشین های رنگارنگش را برمی دارد وتا شب آنقدر زیردستانش چشم وبله قربان  به خوردش می دهند که کم کم باور می کند می تواند با خدا شاخ به شاخ شود.می گوید من که همه چیز دارم .نماز و روزه  واین حرف ها مال گداهاست! این دسته از مخلوقات نمک نشناس واصطلاحا غافل گاهی باید خون دماغ اقتصادی وآبرویی وحتی جسمانی بشوند تا بفهمند بالای سرشان هم آفتابی هست! مثال این دسته دقیقا عین تماشاگران سینماست که باید محیط را برایشان تاریک کرد تا فیلم هستی را بهتر وعمیق تر ببینند.

2-گنج بی مار وگل بی خار نیست       شادی بی غم در این بازار نیست

به قول فلاسفه عالم ماده دار تزاحم است.ترجمه ساده اش یعنی اینکه من وشما نمی توانیم هم زمان هم در خانه مان باشیم وهم در خیابان ! برای رسیدن به هر مقصود وهدفی در این عالم باید از بعضی از خواسته های دست پائین تر چشم پوشی کنی.نمی شود هم دائما مشغول تفریح وفوتبال وسینما وکافی شاب بود واز طرف دیگر جزء نفرات بالای المپیاد ها هم شد.خیلی از مشکلات ما از این دست است.یعنی بخاطر عدم رعایت قوانین تکوینی عالم سرمان به سنگ می خورد ولی پای خدا می نویسیم.به عبارت بهتر درس نخوانده از خدا طلب مدرک می کنیم وبدون رعایت قوانین راهنمایی باز انتظار داریم که سالم به مقصد برسیم.

3-خربزه خوردن وپای لرزش ایستادن

خیل عظیمی از مشکلات و بد بیاری ها ترجمه آن لاین از معصیت وگناه وحتی فکر آنست.قانون مربوط به این بخش در آیه 30سوره شوری آمده است.(و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم )یعنی بسیاری از مصیبت ها وبلاها بخاطر سوء سابقه خود انسانها وبه قول علما اثر وضعی گناهان است.حوادثی مانند بیماری ،ترس افراطی،عدم  توفیق دعا،نداشتن حال خوش در راز ونیاز با خدا،بی برکتی ،فقر،فراموشی، خشکسالی وجوانمرگ شدن در برخی موارد مصداق بارز این دسته اند.از آن جا که نمی شود سر خدا را شیره مالید روایات می گویند این مصیبت ها به روزند ! یعنی گناهان جدید مساوی است با بلایا وبیماری های جدید تر.یعنی اگر در قدیم سخن از طاعون وپیسی بود امروز سخن از ایدز وبیماری های آزمایشگاهی است.

4-آتش بیار وخرمن عشاق را بسوز      کاتش کند پدید که عود است یا حطب

خیلی از مشکلات وسیله امتحان ماست که آیا عاقلیم یا عاشق؟ امتحانی است که می خواهد رتبه ما را در سازمان کلان هستی بالاتر ببرد.هر چه باشد در لغت نامه ها هم ظفر بعد از صبر آمده است.خداوند در آیه 155 سوره بقره می فرماید:(ما شما را با مقداری ترس وگرسنگی وکم شدن اموال وفرزندان و منافعتان می آزماییم و در این میان به صابران واهل شکیبایی بشارت بده).

آقا صبر معجزه می کنه! یعقوب در ابتدای پروسه انتظار یوسفش وجود او را در چاه نزدیک خانه اش تشخیص نداد ولی در انتهای صبر جمیلش بوی گمگشته اش از فاصله ای بیش از دو هزار کیلومتر تشخیص داد.هر چه باشد به قول اس ام اسی ها ! رنگین کمان پاداش کسانی است که تا آخرین قطره زیر باران می مانند.

5-نگو گرفتاری ،بگو گرفتِ یار

خیلی از گرفتاریها در حقیقت گرفت یارند .از همان دسته اند که حافظ می گوید زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت.له له زدن عاشق است برای اینکه معشوق مال خودش باشد.اگر در قلب محبوبش یعنی انسان مومن ذره ای فکر گناه بیفتد تمام جاربرقی های خلقت بکار می افتند که ولو با ایجاد دست انداز او را بخود بیاورند تا تلف نشود.گاه قصه از این فراتر است.گاهی عدم استجابت دعای خوبان عالم صدای ملائکه را هم در می اورد . مولانا چه زیبا به تصویر کشیده:

پس ملائک با خدا نالند زار                 کای مجیب هر دعا وای مسجار

بنده مومن تضرع می کند                  او نمی دارد بجز تو مستند

حق بگوید این نز خواری اوست           عین تاخیر عطا یاری اوست

خوش همی آید مرا آواز او               وان خدایا گفتن وان راز او




برچسب ها : صبر