سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 779053
  • بازدید امروز: 120
  • بازدید دیروز: 50
  • تعداد کل پست ها: 278
درباره
سیدمحمدحسن صالح[90]

منم مثل خیلی ها توی این عالم نفس می کشم . فقط دلم میخواد که زمین وزمان رو آلوده نکنم!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
دین[46] ، شهرضا[35] ، سیاسی[27] ، انقلاب[20] ، خاطره[18] ، سفرنامه هند[15] ، امام حسین[12] ، حجاب[10] ، پست مدرنیسم[10] ، سفرنامه عمره[9] ، رسانه[7] ، قم[7] ، انتخابات[7] ، امام زمان[7] ، اخلاق[5] ، امام رضا[5] ، غدیر علی ممیز[5] ، شادی[4] ، اجتماعی[4] ، پیامبر اکرم[4] ، حضرت معصومه[4] ، حضرت زهرا[3] ، دعا[3] ، انتخابات[3] ، امام خامنه ای[3] ، صبر[3] ، علم[3] ، عبادت[2] ، ماهواره[2] ، مرگ[2] ، مقاله[2] ، نوروز[2] ، سینما[2] ، سفرنامه هندوستان[2] ، زن[2] ، امام حسن عسکری[2] ، ازدواج[2] ، امام جواد[2] ، دوستی[2] ، خانواده[2] ، فلسطین[2] ، کتاب شناسی[2] ، کودک[2] ، شهادت[2] ، حضرت زینب[1] ، حکمت الهی[1] ، حوزه[1] ، بدعت[1] ، ترافیک[1] ، تهاجم فرهنگی[1] ، جنگ نرم[1] ، چهارشنبه سوری[1] ، امام حسن[1] ، اسرائیل[1] ، احترام به والدین[1] ، اخلاق[1] ، اربعین[1] ، آزادی[1] ، امام خمینی[1] ، امام سجاد[1] ، امام صادق[1] ، امام عسکری[1] ، امام علی[1] ، سفر نامه عمره[1] ، سفرنامه بوشهر[1] ، رضاخان[1] ، سفرنامه کردستان[1] ، شب قدر[1] ، شهید بهشتی[1] ، شهید مطهری[1] ، شیطان[1] ، هندوئیسم[1] ، ولایت فقیه[1] ، وهابیت[1] ، کتاب جدید[1] ، مسیحیت[1] ، معرفی کتاب[1] ، مفاتیح الجنان[1] ، عوض حیدرپور[1] ، عید غدیر[1] ، کودک[1] ، ماه رمضان[1] ، ماه شعبان[1] ،

 

ابوحمزه ثمالی، همو که پدر چهار شهید بود،محضر چهار امام را درک کرد و دعای امام سجاد با نام او پیوند خورد و شد دعای ابوحمزه ثمالی، صبحگاهی به محضر امام باقر علیه السلام رسید. دور باقر العلوم شلوغ بود. خلوت شد، گوش های نامحرم که رفتند امام باقر هم کلام خود را یافت. گفت: ابوحمزه، شک نکن در قیام فرزندم مهدی، پدر و مادرم به فدایش باد، هفتمین نفر بعد از من است ، می اید و سیاهی بیداد را به سپیدی داد بر می کند و گیتی را گلستان می کند. شاید لحظاتی به سکوت گذشت. امام تازه گوش شنوا پیدا کرده و رازگوئی اش گل کرده است...جابر تابه حال در ایه 36 سوره توبه تدبر کرده ای؟ ان سان که خداوند می گوید: ماه ها نزد خدا دوازده ماه است، چهار ماه از این ماه ها ماه حرام است( و در آن جنگ ممنوع است) اینست دین قیم و راست. ستم نکنید بر خودتان...   جابر آیا یهودیان و مسیحیان نمی دانند که سال دوازده ماه است: محرم و صفر و ...؟ آیا نمی دانند که ازدیرباز از زمان ابراهیم خلیل چهار ماه رجب و ذیقعده و ذیحجه و محرم جنگ حرام بوده و حتی خونریزان عرب آن را پاس می داشتند؟ پس دانستن اینها چه تحفه و تافته جدا بافته ای است  که همه از آن سر در می آورند چه مسلمان و چه غیر مسلمان،  

خدا می داند که در دل فقیه قصه ما، ابوحمزه ثمالی چه زلزله ای بپا شد؟ آه خدایا! مگر نه اینکه صدها بار این ایه را خوانده ام پس چرا اندکی تدبر را خرجش نکرده ام؟ براستی این چه دوازده ماه و چهار ماهی است که دانستنش قوام دین خداست. تازه خدا می گوید در حق خودتان ظلم نکنید؟ ظلم به خویشتن بخاطر ماه و سال؟

تلنگرِ باقرِ آل محمد امانش را برید. اما مقتدا مریدش را جان به لب نکرد و چنین لبان مبارکش نواخت: منظور از دوازده ما دوازده امام است و منظور ازچهار ماه حرام چهار امامی است که نامشان علی است. علی بن ابیطالب، علی بن الحسین،علی بن موسی الرضا، علی بن محمد الهادی.آری جابر، علی اسمی است که خداود از نام خودش مشتق کرده ، اینها شدند نازدانه خدا و هم نام خدا...

 

برگرفته از بحار الانوار، ج24، ص242    






برچسب ها : امام رضا



سال نود و دو دارد از نیمه می گذرد و من امسال دستم به پنجره هایت نرسید. شاید سالی گذشتن و دستی به شبکه های ضریحش گره نخوردن برای خیلی ها عادی باشد اما نه برای چون منی که تابستان های زیادی را در مشهد گذراندم و صبح و ظهر و شب در حرمش نفس می کشیدم یا به قصد زیارت و یا برای مباحثه درس لمعه و مکاسب. وقتی ندارم برای نوشتن.حسش هم نیست . این چند خط هم تحفه درویشی بود برای عرض تبریک تولدش شاید که ....





برچسب ها : امام رضا



خورشید امامت همراه با کاروانی که مرکب او را در بغل گرفته بودند به روستای نه چندان خوش بر و رویی رسیدند که خاک سرخش همچون گونه سرخ یک صورت بر کل این دیار خود نمایی می کرد. وقت ظهر شده بود و خورشید با تمام وجود آرزو می کرد که ابری نیاید و مانع دیدارش با شمس الشموس نشود. امام آب طلبید اما نه برای خوردن بلکه برای وضو. آبی نرسید ولی دردودلی سوزناک شرح قصه کوتاه و زخم دیرینه این دیار سرخ فام شد و آن کم آبی و بلکه بی آبی بود. حاضران عرض کردند که چند سالی است دچار خشکسالی شده ایم و این جان برای سیراب شدن مجبور است تا به لب برسد. اما مگر می شود این امیدها از درگه فرزند باب الحوائج ناکام و عطش زده برگردد. دست هادی امت ساقی می شود و رو به سوی زمین. نگاه ها ی همه سر می خورد به سوی زمین و در دلها ولوله میشود که خدایا آیا می شود اینجا هم زمزمی بجوشد و اسماعیل های تشنه این وادی را تا ابد سرمست زلالی خویش کند؟ دست به زمین رسید.مشتی خاک را برداشت و همراه با نگاهی نافذ رهاشان کرد به جای اولشان. خاک در پوست خود نمی گنجید و تازه اشک شوقش در آمد. اشکی که اکنون بعد از گذشت هزار و دو یست و اندی سال تمایلی به خشک شدن ندارد و معجزه ای جاودان شده است از هجرت سراسر برکت شاه طوس علی بن موسی الرضا علیه السلام .

هفته گذشته بعد از دو سال دوباره مشهدی شدیم و راه افتادیم برای پابوسی امام هشتم. خودم، خانمم، مادرم و فرزندانم مسافران نه چندان ساکت یک وسیله نقلیه سیاه رنگ بودند که کویر گرمسار و سمنان را رد کرد تا برسد به شرقی ترین نقطه طلوع امامتدر مشهد الرضا.در راه بازگشت خیلی تمایل داشتم که روستای ده سرخ که یکی از معجزات جاویدان امام رضا علیه السلام در آن رخ داده است را از نزدیک ببینم. بعد از پایان آزادراه مشهد - باغرود بعد از طی کردن حدود بیست کیلومتر راه فرعی  اسفالت و خوش مسیر  به منطقه ای می رسید که زمین و شاید هم زمان! در آن سرخ است. در روایت مربوط به این روستا از آن تعبیر به قریه الحمراءشده است که ترجمه فارسی اش می شود دهسرخ.تابلوهای درشت در طول مسیر نشان می دادند که این روستا کم مسافر نیست و خیلی ها می آیند برای متبرک شدن به چشمه ای که با اشارت امام رضا علیه السلام شروع به جوشش گرفت و هنوز هم می جوشد و خشکسالی های چند سال اخیر کوچک ترین تاثیری در مقدار و کیفیت آب ان نداشته است. به نقطه ای رسیدیم که نوشته بودند چشمه حضرت.مانند آب انبارهای قدیمی حدود ده پله ای پایین رفتیم و و رسیدیم به یک محوطه کوچک که اب چشمه را در چهار خروجی سنگی و بسیار زیبا تنظیم کرده بودند که بر سرهرکدام می شد براحتی آب خورد و سیراب شد. با اینکه سند چشمه دهسرخ بسیار قوی تر از قدمگاه است اما قسمت روزگار سبب شده است که یکی پرمشتری باشد و دیگری جوری باشد که درصد بالایی از مسافران میلیونی امام رضا شاید اسمش را هم نشنیده باشند. البته این حکایت عجیبی نیست. درشهرضای خود ما نام این شهر گره خورده است با امام زاده شاهرضا  و سالانه چند میلیون مسافر و زائر و حال آنکه در پانزده کیلومتری آن امامزاده علی اکبرفرزند بلافصل امام هفتم و برادر بدون شک و شبهه علی بن موسی الرضا  در روستایی به همین نام مدفون است اما بسیار ناشناخته تر از امام زاده شاهرضا.

روایت مربوط به چشمه دهسرخ  در منابع متعدد تاریخی امده است از جمله در عیون اخبار الرضا اثر شیخ صدوق.باب 39(خروج الرضا علیه السلام من نیسابور الی طوس و منها الی مرو) حدیث اول. مضمون حدیث همانست که در نثر ابتدای مطلب نگاشتم.


 




برچسب ها : امام رضا برچسب ها : خاطره



اصولا نام شیعه با غربت گره خورده است .نام امامان شیعه هم یا به ضرب شمشیر ویا سم حسادت وفتنه وطمع همیشه با نام شهید ومظلومیت گره خورده است.در این میان ما ایرانی ها معروفترین توصیفی که از امام رضا علیه السلام داریم غریب الغرباء است .یعنی کسی که در میان ائمه و رهبران غریب امت از همه غریب تر بود.در وجه تسمیه غریب الغرباء می توان با دو نگاه مواجه بود نگاه نخست علت هایی است که بیشتر در میان عوام مطرح است که مهم ترین آنها دور بودن حضرت از مدینه است ویا اینکه حضرت در سفر به طوس خانواده خود را به همراه نبردند.این نگاه اگر چه مقدس وبرگرفته از زلال ناب ومتن متدینین است ولی به نوعی ناقص بوده وهمه زوایای غربت امام هشتم علیه السلام را در بر نمی گیرد.امام رضا علیه السلام در دوران امامت خود با مسائلی روبرو شدند که بعضا در میان بقیه ائمه بی سابقه است.

یکی از مهم ترین چالش های دوران حضرت که در تبیین وصف غربت به ما کمک زیادی می کند برخورد جاهلانه و غیر منصفانه نزدیکترین افراد به بیت امامت و ولایت یعنی بنی هاشم است.مرحوم کلینی در کتاب شریف اصول کافی حداقل به دو قضیه دل آزار در این زمینه اشاره می کند.اولین آنها احضار امام رضا توسط یکی از برادران حضرت به دادگاه درباره  وصیتنامه امام کاظم علیه السلام است(کتاب حجت، باب نص بر امامت امام رضا،ح15) ودیگری که فاجعه آمیز تر است این بود که بنی هاشم در صحت انتساب فرزندی امام جواد به حضرت (صرفا به خاطر تفاوت در رنگ پوست) تردید کردند وکار به داوری قیافه شناس کشیده شد!(کتاب حجت، باب نص بر امامت امام جواد، ح14) در باره قضیه اول جملاتی از حضرت خطاب به برادران رسیده که اشک آدم را در می آورد.درباره قضیه دوم هم قبلا در همین وبلاگ مطالبی نوشته ام.

نمای دیگری از غربت امام رضا علیه السلام بعد از سفر تاریخی به ایران رقم می خورد.غربتی که با تهمت مقام دوستی ودنیا طلبی به امام علیه السلام بخاطر قبول ولایت عهدی مامون کلید خورد.هم چنین در این دوران یکی ار مهم ترین نقشه های شیطانی توسط عفریت بنی العباس یعنی مامون رو شد و آن سناریوی علم در برابر عالم بود.امام رضا عالم آل محمد است وقاعدتا باید بتواند تمام هجمه های معرفتی را خنثی کند.سلاح مامون در این برهه برجسته سازی اختلافات ادیان جهت پیدا کردن روزنه ای جهل در ساحت علم امامت بود.مناظرات متعدد وبحث های مفصل علمی امام با بزرگان ادیان ومذاهب اگر چه باعث شد جلوه هایی از معرفت وحیانی به راحتی بدست ما برسد ولیکن ورطه ای بود که خیلی از شیعیان از مکر وحیله ای که عقبه آن بود بی خبر ماندند.وآیا مظلومیت از این بالاتر که قاتل انسان سیاه پوش و پیراهن دریده آنهم با پای پیاده در تشییع جنازه امام معصوم حاضر شود وبسیاری از تشییع کننده گان به او تسلیت بگویند!؟

اگر چه کلمات در این باب بسیار زیادند ولیک به نقل خاطره ای از حضرت آیت الله نوری همدانی (که در رسانه ها هم انعکاس یافت) درباره مظلومیت امام هشتم اکتفا می کنم:ایشان فرمودند در زمان ائمه معصومین  (ع) شرایط به گونه ای سخت بوده است که در روایتی نقل شده است که امام رضا (ع) مامون را با لقب امیرالمومنین خطاب کرده اند.ایشان فرمودند: بنده سالها در محضر آیت الله محقق داماد درس خواندم ، روزی وی به روایت وضوی مامون اشاره کردند که امام رضا علیه السلام با خطاب امیرالمومنین به مامون تذکر می دهند که وضویش صحیح نیست.حضرت آیت الله محقق داماد بعد از خواندن  این روایت به اندازه ای از مظلومیت اهل بیت منقلب شدند که شروع به گریه کردند و از شدت حزن  نتوانستنددرس را ادامه دهند.

السلام علیک یا غریب الغرباء




برچسب ها : امام رضا



متاسفانه بعلت اشتغالات زیاد نتوانستم در باره شکوه راهپیمائی 22بهمن در شهرضا مطلبی بنویسم .امروز توفیق یار شد تا در سالروز شهادت عالم آل محمد امام رضا علیه السلام در عرصه مجاز حرفهائی از سنخ حقیقت بنویسم .

اگر چه دشمنان وحاکمان در عصر همه ائمه علیهم السلام با آنان به مقابله پرداختند اما نوع دشمنی وتقابل با امام هشتم (ع)یک فرآیند خاص وممتاز از دیگران داشت  همچنانکه شخصیت درجه اول سپاه دشمن یعنی مامون  هم به تعبیر امیر المومنین (ع)مکار ترین وپر رمز وراز ترین پادشاه عباسی بود .

امام علی (ع)در حدیث زیبائی علم ها را به دو دسته تقسیم می کنند :علم مسموع وعلم مطبوع .منظور از علم مسموع همان علم ودانش متعارف ومدرک گرااست اما منظور از علم مطبوع همچنانکه از اسمش پیداست علمی است که برصفحه دل برای همیشه چاپ می شود وماندگار می شود .آنچه ما بعنوان فارغ التحصیلی می نامیم مربوط به علم مسموع و مدرسه ای است .اما علم مطبوع که ملکوت عالم را نظاره میکندو ریشه در علم نامحدود الهی دارد در ناموس خود چیزی بنام خط پایان ندارد