سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 779685
  • بازدید امروز: 9
  • بازدید دیروز: 35
  • تعداد کل پست ها: 278
درباره
سیدمحمدحسن صالح[90]

منم مثل خیلی ها توی این عالم نفس می کشم . فقط دلم میخواد که زمین وزمان رو آلوده نکنم!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
دین[46] ، شهرضا[35] ، سیاسی[27] ، انقلاب[20] ، خاطره[18] ، سفرنامه هند[15] ، امام حسین[12] ، حجاب[10] ، پست مدرنیسم[10] ، سفرنامه عمره[9] ، رسانه[7] ، قم[7] ، انتخابات[7] ، امام زمان[7] ، اخلاق[5] ، امام رضا[5] ، غدیر علی ممیز[5] ، شادی[4] ، اجتماعی[4] ، پیامبر اکرم[4] ، حضرت معصومه[4] ، حضرت زهرا[3] ، دعا[3] ، انتخابات[3] ، امام خامنه ای[3] ، صبر[3] ، علم[3] ، عبادت[2] ، ماهواره[2] ، مرگ[2] ، مقاله[2] ، نوروز[2] ، سینما[2] ، سفرنامه هندوستان[2] ، زن[2] ، امام حسن عسکری[2] ، ازدواج[2] ، امام جواد[2] ، دوستی[2] ، خانواده[2] ، فلسطین[2] ، کتاب شناسی[2] ، کودک[2] ، شهادت[2] ، حضرت زینب[1] ، حکمت الهی[1] ، حوزه[1] ، بدعت[1] ، ترافیک[1] ، تهاجم فرهنگی[1] ، جنگ نرم[1] ، چهارشنبه سوری[1] ، امام حسن[1] ، اسرائیل[1] ، احترام به والدین[1] ، اخلاق[1] ، اربعین[1] ، آزادی[1] ، امام خمینی[1] ، امام سجاد[1] ، امام صادق[1] ، امام عسکری[1] ، امام علی[1] ، سفر نامه عمره[1] ، سفرنامه بوشهر[1] ، رضاخان[1] ، سفرنامه کردستان[1] ، شب قدر[1] ، شهید بهشتی[1] ، شهید مطهری[1] ، شیطان[1] ، هندوئیسم[1] ، ولایت فقیه[1] ، وهابیت[1] ، کتاب جدید[1] ، مسیحیت[1] ، معرفی کتاب[1] ، مفاتیح الجنان[1] ، عوض حیدرپور[1] ، عید غدیر[1] ، کودک[1] ، ماه رمضان[1] ، ماه شعبان[1] ،

 

زبان انگلیسی را اگر مثل کتب ضلال جزء زبان های ضلال بدانیم اما همانطور که در مواردی می توان کتب ضلال را خواند زبان دانی هم ولو از نوع انگلیسی اش برای بعضی روزها بد نیست. هم برای اینکه دشمنان را سر عقل بیاوریم وهم برای اینکه احیانا سرمان کلاه نرود و بعد یکدفعه نگوییم چرا متن ترجمه شده وزارت فخیمه خارجه خودمان با متن اصلی معاهده ژنو فرق دارد!!!

از فضولی بالا که بگذریم، از پیش دستی ریاست دولت تدبیر و امید  که می خواست به زورِ نامه و رسانه رهبری را  در تبریک گویی سهیم کند هم که بگذریم یک سوال ساده ذهن منِ ناچیز را از صبح تا بحال خارش می دهد و ان اینکه :

برای بدست اوردن هشت میلیارد دلار از صد میلیاردی که غربی ها بلوکه کرده اند و قرار است با ناز و کرشمه و اقساطی به ما بازگردانند،ما هم تعهد کرده ایم غنی سازی بیست درصد را متوقف کنیم،درب اب سنگین اراک را قفل بزنیم و بقیه درب ها را برای سرک کشیدن فراتر از ان پی تی برای جاسوسان و بازرسان آژانس تا ته باز کنیم. بسیار خوب، خداخیرتان دهد،انشاء الله بحق پنج تن کمرت راست شود جواد جان....اما برای دور بعدی مذاکرات چه می خواهید بدهید؟! غنی سازی اورانیوم؟ بستن نطنز و فردو؟ ویا تحویل علی اکبر صالحی به اینترپل!!! قاعدتا در دور بعدی مذاکرات اورانیوم نذرینمی دهند که فقط ما بخوریم و انها نگاه کنند؟ انگار ظریف با تمام ظرافتی که به رخ می کشد تمام پول ها را در این چهار روزه خرج کرده است. من امیدوارم که پنج بعلاوه یک به تعهداتش عمل نکند تا بهانه دار شویم  و الا نتیجه نهایی و دور سوم مذاکرات درخوش بینانه ترین حالت از الان مشخص است: مهروموم کردن سازمان انرژی هسته ای ایران  در قبال رفع تحریم ها !!!! 

 




برچسب ها : سیاسی



 

 

هویت، جان و ناموس یک وطن است. وسعت مهم نیست، فرقی ندارد که واتیکان چند هزار متری باشی یا روسیه چند میلیون کیلومتر مربعی.مهم هویت و شناسنامه توست یعنی تو را به چه می شناسند ؟ به ساحل و جنگل های زیبایت! به کارخانه های غول پیکر و رشد اقتصادی رعدآسایت! به بمب های بی مروت و زرادخانه های نسل برکن ! به تمدن چند هزار ساله ات ، به ساحل زیبا و رویایی و یا رقاصه های هرزه! .... 

ایران را به چه می شناسند؟  در این چند روزه که بحث درباره شعار مرگ بر آمریکا بالا گرفته است و بعضی مصلحت نشینان (و نه لزوما مصلحت دانان) آن را بر نمی تابند ذکر یک خاطره مربوط به سفرم به هندوستان در سال 91 خالی از لطف نیست. این خاطره را سه ماه بعد از بازگشت به ایران در سخنرانی قبل از خطبه های نماز جمعه شهرضا در ماه مبارک رمضان برای نمازگزاران پرشمار بیان کردم که مورد توجه خیلی ها واقع شد و هنوز که هنوز است گاه و بیگاه از آن یاد می کنند. 

روز نهم سفر....شهر بنارس که رودخانه مقدس گَنگ را در خود جای داده و محترم ترین نقطه جهان برای هندوهاست که البته تعداد زیادی  مسلمان هم در آن زندگی می کنند.بعداز ظهر رفتیم برای خرید به بازار این شهر که صد البته پارچه و منسوجاتش در کیفیت و ارزانی شهره اند.  مغازه دوم یا سومی بود که خرید می کردم. فروشنده خنده روی هندی پرسید کجایی هستید؟ گفتم ایرانی؟ صحبت را قطع نکردم و گفتم تهران را می شناسی؟ گفت: نه ! تهران کجاست؟ خنده ام گرفت .انگار نه انگار که اگر پاکستان را که تا هفتاد سال پیش جزء هند بود فاکتور بگیریم ایران همسایه دیوار به دیوارشان است و اما اینان هیچگاه  گربه وطنم ! را از روی نقشه ندیده اند.گفتم : پس قاعدتا کوروش و تخت جمشیدو دماوند و سبلان و اصفهان و شیراز و... را هم نمی شناسی! تعجب روی تعجب هاج و واج به من نگاه کرد گویی که این کلمات را برای اولین بار می شنفت! از کوره در رفتم و گفتم پس از ایران چه می دانی؟ با همان انگلیسی مخلوط به اردو  گفت فقط می دانم که ایران تنها کشوری است که جلوی آمریکا ایستاده است..... 

حیدر، راهنمایمان را می گویم! وقتی قضیه را شنید سری به تصدیق تکان داد و گفت هندی ها ایرانی ها را به یک نشانه می شناسند و بس! ... مرگ بر آمریکا!

 

 


 

 




برچسب ها : سیاسی برچسب ها : خاطره برچسب ها : سفرنامه هندوستان



 

انتخابات 24 خرداد 92......آیا فتنه جدیدی در راه است؟ قبل از انتخابات یا بعد از آن؟ اصلا دولت احمدی نژاد تا ان وقت مانا و ماندگار است؟آیا برگزاری دو انتخابات ناهمگون به نفع نظام است؟ شهرضای صدو چند هزار نفری و صد کاندید برای شورا ! وده ها سوال دیگر که با تحویل سال جدید هر روز داغ تر و داغ تر می شد...

بعد ازظهر 25 خرداد 92

اصلا نای راه رفتن ندارم.باید مواظب باشم که از پله های متعدد فرمانداری شهرضا نیفتم! عجله می کنم تا به ماشین نوک مدادی ام برسم و بعدهم خانه و یک خواب مفصل...تازه یادم می افتد که ماشینم تعمیرگاه است و مثل یک عابر حیران به دنبال صاحب ماشینی می گردم. معاون سیاسی فرماندار که به علت خستگی زیاد فشارش در حال ولو شدن! است در حالی که دارد درب اتاقش را قفل می کند مرا می بیند و دعوتم می کند به سوار شدن به پرایدش.... یک بیداری چهل ساعته که اگرچه از نظر زمانی بارها سابقه کرده ام اما از نظر فشار کاری برایم بی سابقه بود.حضور در فرمانداری در اولین ساعت صبحگاه روز انتخابات،بازدید از حدود بیست شعبه رای گیری در شهرستان به عنوان عضو هیئت اجرایی انتخابات،تب و تاب نتیجه انتخاب رئیس جمهور و جذر و مد کشنده آراء رئیس جمهور منتخب به طوریکه گاه صندوقی بما می گفت کار تمام است و صندوق دیگر می گفت جمعه بعدی هم مهمانید!  و تازه بعد از نماز صبح اولین صندوق های شورای شهر به فرمانداری رسید .عوامل اجرایی صندوق ها با عجله فراوان صندوق ها و لیست شمارش بلند قامتی را  که حسابی روی اعصابشان راه رفته بود را با غرولند جلویمان پهن می کردند و از ما می خواستند که فی الفور مرخصشان کنیم تا بروند لالا! تا حوالی ظهر صندوق پشت صندوق بود که وارد فرمانداری می شد و در این گیر ودار که اصلا تجمیعی شروع نشده بود بعضی ها پشت نرده فرمانداری التماس می کردند که نتیجه را به آنها بگوییم!. کار کمر شکن شروع شد. اعضای هیئت اجرایی دور یک میز نه چندان مستحکم نشستند و بعد از باز نویسی اراء تمام صندوق ها به ترتیب نفرات ، کار تجمع آراء حدود هشتاد نفر کاندیدای شورای شهر را به اتمام رساندند با نتیجه ای که به سرعت معروف شد به :5+6....

به خانه رسیدم. نفسی که تازه کردم ، موذن صلای اذان در داد که الله اکبر الله اکبر...

لبخند رهبر را که از طریق امواج سیما دیدم خستگی از تنم جل و پلاسش را جمع کرد و الفرار. به جز یکی از منتخبین شورا ها که به واسطه تماس با ابوی، ابلاغ خسته نباشید نموده بودند دیگر خبری از دست مریزاد و خسته نباشید و این حرف ها نبود....بنابر این چاره را در این دیدم که خودم از خودم تشکر کنم: خسته نباشم! خدا قوت

 

 




برچسب ها : شهرضا برچسب ها : انتخابات برچسب ها : سیاسی برچسب ها : خاطره



دیدن این گزارش را به شدت توصیه می کنم.اینجا




برچسب ها : سیاسی



از مهم ترین تشکل های اجتماعی و سیاسی که اگرچه عمرشان تنها به اندازه ایام انتخاباتی است اما بسان رودخانه ای فصلی، جنب و خروش غالبا مثبت و منطقی را ایجاد می کنند ائتلاف های انتخاباتی است.برخلاف های ائتلاف های مجلس و ریاست جمهوری که بیشتر در پایتخت و کلان شهرها خودنمایی می کند،مردم در شهرهای کوچک نسبت به ائتلاف های انتخاباتی شورای شهر احساس همدلی و شور بیشتری می کنند. با اینحال در بسیاری از شهر ها از جمله شهرمان شهرضا ،رای دهندگان بیش از انکه به مشورت لیست های پرآب و رنگ انتخاباتی وقعی بنهند ، تکیه بر شناخت شخصی خود از نامزد و یا خانواده او می کنند حتی اگر باعث شود که قسمتی از برگه رای از لیست نامزدها خالی بماند و کامل نشود.

با شروع تبلیغات انتخابات شورا ها، در شهرضا هم  لیست های مختلف انتخاباتی که حاصل رایزنی های متعدد و وقت گیر از ماه ها قبل بوده اندخودنمایی کرده و مردم را دعوت به اعتماد به آنها می کند.در یک نگاه منصفانه باید گفت با شروع زمان تبلیغات انتخابات شوراها شور و فضای انتخاباتی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری رشد فزاینده ای کرد و با تغییر چهره فیزیکی شهر و برجسته شدن کاندیداتوری نامزدهای شورا انهم در شهری که هنوز اسیر بی تفاوتی مدرن نسبت به سرنوشت اجتماعی خویش نشده است بحث ها و گریزهای انتخاباتی را به لایه های مختلف اجتماعی اعم از خانواده ها و صنوف متنوع خدماتی وشهری باز کرده است.در برجستگی و اهمیت انتخابات شورا ها همین بس که اهل جمعه و جماعت در این ایام مواجه با طیف خاصی از متخصصین و شهرشناسان نماز جمعه اولی و جماعت اولی(و خدای ناکرده نماز اولی!)می شوند که در این روزها سعی می کنند به هر قیمتی شده و لو حضور افراطی و ناشیانه در مراسمات مذهبی و سیاسی و هم چنین چاپ انواع مختلف عکس های متعدد متناسب با سلیقه های مختلف اعم از بی ریش، با ریش وپروفسوری! در میان آراء مردم جایی برای خود باز کنند و بگویند ما هم آره....!.بالا رفتن تعداد اعضای اصلی وعلی البدل شورای شهروهم چنین سرشکن شدن قیمت سرسام آور تبلیغات دلایل قانع کننده ای برای حضور نامزدها در ائتلاف ها شده است. ائتلاف هایی که معمولا بر سه محور قومیت ، همفکری سیاسی و هم چنین شغل ها و تخصص های مرتبط با مدیریت شهری بنیان نهاده شده است.در برخی موارد هم خویشاوندی نسبی و سببی کاندیداها باعث تشکیل خرده ائتلاف شده است و نفراتی کمتر از 11 نفر با هم متحد شده اند.از حیث سیاسی برخی لیست ها از اعلام وفاداری به یک طیف خاص سیاسی هیچ ابایی ندارند و برخی دیگرهم  با ادعای فراجناحی بودن با گزینش از لیست های حزبی مختلف فهرستی نوپدید را سامان داده اند ولو اینکه همگی انها در لیست های دیگر هم به چشم می خورند. ازحیث جنسیتی خانم ها حضور پر رنگ تری نسبت به دوره های قبلی دارند اگرچه هنوز در اقلیت به سر می برند.با اینکه به دلایل خاصی، شخصا مخالف حضور روحانیت در شوراهای شهر(بجز در چند مورد نادر مانند شهر قم) هستم ولی مردم شهرضا در این دوره شاهد حضور چند طلبه هم در این رقابت و ماراتن سیاسی هستند. برخلاف حاشیه نشینان و اقوام مهاجر شهر که حضور نامزدی از لیست مورد نظر خود را در گروه های رقیب نوعی خیانت و خودکشی سیاسی محسوب می نمایندوحتی بنابر شنیده ها ، چاپخانه های شهرضا را برای چاپ پوسترهای تبلیغاتی خویش قابل ندانسته وبه مرکزاستان رجوع کرده اند اما در مرکز شهر خبری از این حساسیت ها نیست وعکس برخی از نامزدها در اکثر ائتلاف ها به چشم می خورد.پدیده ای که اگرچه اکثرا ان را خوش داشته و نشان از مقبولیت عمومی ان کاندیدا می دانند اما من نظر دیگری داشته و آن را حداقل در برخی موارد نشان از لجام گسیختگی فکری کاندیدا و حالت بساز و دم خوری با همه افکارولو در حالت متناقض و پارادوکسیکال می دانم.

با اینکه در بین حدود صد کاندیدای شورای شهر یقین به انحراف اعتقادی و یا اخلاقی برخی از چهره های ولو مطرح و ظاهر الصلاح دارم و به نوبه خود در رد صلاحیت آنها در هیئت اجرایی به عنوان اولین ومظلوم ترین مرجع تشخیص صلاحیت نامزدها ، براساس وظیفه شرعی از هیچ کوششی دریغ نکردم ، اما امیدوارم مردم فهیم شهرضا با انتخاب اگاهانه و فرا رفاقتی و فراخویشاوندی خویش اولا در خلق حماسه سیاسی که مقدمه منطقی و لازم ایجاد حماسه اقتصادی است به نوبه خویش سهیم شوند و ثانیا از ورود افرادی که هیچ سنخیتی با خوی مذهبی شهرمان ندارند و تنها به طمع حق جلسه های معروف شورا ! به انقلابی گری فصلی و تدین موسمی! روی آورده اند و یا کسانی که در برنامه هاشان فرهنگ و توجه به حیا و نجابت شهری و محیطی جایی ندارد قاطعانه جلوگیری کرده و پاسداران خوبی برای خون شهدای خوش فرجام این شهر علی دوست و حسینی مسلک باشند.انشاء الله




برچسب ها : شهرضا برچسب ها : انتخابات برچسب ها : سیاسی


صفحات :
|  <  1  2  3  4  5  >  |