قدیم تر ها؛نسل چراغ موشی ها وهمان ها که در حسرت دو قطره از واکسن ضد فلج اطفال عمرشان به قرن چهارده شمسی قد نداد،وقتی می خواستند بازار بسازند ،آجر روی آجر گذاشتنشان حساب وکتاب داشت.هنوز هم وقتی که به بازارهای قدیمی سر بزنید ،معمولا جایی را مشاهده می کنید که تمام راههای اصلی بازار به آنجا منتهی می شود که معمولا به نام چارسوق خوانده می شود.تقریبا همه بازارهای کوچک وبزرگ قدیمی از این قاعده پیروی می کردند.چارسوق ها نماد وحدت بودند.تجلی برون رفت از کثرت ورسیدن به وحدت.سیر از تکاثر دنیا و رسیدن به کوثر عقبی.
ولایت چارسوق ارکان دین است.هر راهی که می خواهی بروی باید در ساحت ولایت ساعت بزنی.همه راهها به ولایت می رسد.اول از همه نماز است .دومی پسر خاله نماز، یعنی زکات است.سومی وچهارمی هم روزه است وحج.اگر در تمام این بازارچه های قدم بزنی و حتی کاسبی کنی، شرط مومن بودنت اینست که زیر گنبد چارسوق ولایت هم یه تنفسی کرده باشی.
نماز وزکات وروزه وحج ،همه شرط مسلمانی هستند اما برای مومن بودن همه باید روی پاسپورتشان ،مهر ولایت خورده باشد.پیامبر خودت وخودم فرمود:ارکان اسلام چهارتاست اما ارکان ایمان پنج تا.یعنی 1+4.والبته عالمی اندر خم این معامله هستی مانده اند.خیلی ها ایمانشان بباد رفته و یادشان نیست که عبادات ما بمنزله دانه های تسبیحی هستند که باید نخ تسبیح آنها را چشم گیر ومتحد کند.حال ،گاه نخ تسبیح دست شیطان است وبه تعبیر آیه الکرسی (اولیاءهم الطاغوت) می شود ونتیجه ای ندارد جز اینکه (یخرجونهم من النور الی الظلمات) وگاه بدست صاحب اصلی است،آنگاه که می خوانیم(الله ولی الذین آمنوا،یخرجهم من الظلمات الی النور)
برچسب ها : امام علی