تقویم مذهبی از مهم ترین ابعاد یک جامعه دینی است.شکی نیست که هر جامعه معنویت گرا در راستای تعالی بخشی به هویت ایمانی متدینین، نوعی یادآوری و بازپروی متون و شخصیت های دینی را در قالب مناسبت های مختلف نهادینه می کند. در تقویم مذهبی شیعه امامیه مناسبت های ایمانی بر حول محور متن دینی(قران) ، پیامبر خاتم و هم چنین اهل بیت ان حضرت استوار است.از حیث زمانی برخی از این مناسبت ها گستره زمانی محدودی دارند(مثلایک روز) و گاه حتی یک ماه را در برمی گیرند(مانند محرم). نوع عیش جامعه ایمانی هم با لحاظ این مناسبت ها ولو موقتا رنگ و بوی مذهبی تری می گیرد. به طور مثال نوع زندگی و کیفیات رفتاری مردم در دو ماه محرم و صفر با بقیه ایام سال متفاوت است.هم چنین در حکومت اسلامی عید جمعه نقش مهمی در پازل اداری مملکت از حیث زمان بندی و تعطیلات ایفا می نماید.
نکته مهم در اینجا عکس العمل جامعه ایمانی در پاسداشت تقویم مذهبی در مواجهه با آیین های باستانی است. لایه مذهبی و لایه باستانی درکشور ما اگرچه در مقابل لایه غربی تازه وارد موضع مشترک اتخاذ کرده و در یک سنگر قرار می گیرند اما فارغ از این اشتراک گاه با هم (ولو در ظاهر) در موضع اصطکاک بوده ومتعارض به نظر می رسند. این اصطکاک زمانی به اوج می رسد که هرکدام از حیث هیجانی متفاوت باشد به این معنا که بازخورد بیرونی یکی جشن و سرور بوده و پاسداشت دیگری مستلزم عدم اظهار به خنده و حتی برگزاری عزاداری باشد.
مهم ترین هنر در این میان مدیریت مقتضیات منطقی(ونه خرافی) هر دو لایه تا حد امکان و جهت دهی انها به سوی قرب معنوی است. در این راهکار لزوما لایه باستانی حذف نمی شود بلکه با فرهنگ سازی و کار بلند مدت قرین با لایه مذهبی و یا هضم در ان خواهد شد به طوریکه مصادیق منافی با دیانت به حداقل و بلکه صفر خواهد رسید.حال این مدیریت و چالش های ان را اجمالا در مورد هم زمانی ایام فاطمیه با عید باستانی نوروز مصداق یابی و تطبیق می نماییم: