دینی با چندین میلیون خدا!!!
اولین برنامه جدی دین شناسی در سفرمان به هند بازدید از یکی از معابد هندویی در دهلی بود.آیین هندو از معدود ادیان باستان است که هنوز فعال وپویاست.بغیر از یک میلیارد هندویی که درخود هند هستند بیشتر مردم نپال و برخی از مردم بنگلادش و اندو نزی هم خود را هندو می نامند.دین هندو بر خلاف دیگر دین ها ، بنیانگذار شناخته شده ای ندارد.از طرفی ، نظام روحانیتی هم که رسما عهده دار مرجعیت دینی هندو ها باشد وجود ندارد.بدون اغراق می گویم که این آیین کم که نه بلکه بسیار گیچ کننده است به طوری که میان جادو و پرستش جانوران و باور به شیاطین ودیوها با آموزه های بسیار عمیق عرفانی والاهیاتی ونیز زهد و ریاضت و اعتقادات باطنی به طرز عجیبی همزیستی و وهمکنشی برقرار شده است.باور این همه اضداد در کنار هم مانند اینست که شما بخواهید در کلاسی تدریس کنید که از انیشتین گرفته تا بزبز قندی همه سر یک میز نشسته اند!!!
هندوئیسم نظام الهیاتی خیلی مشخص و واضحی ندارد ولی بالاجمال می توان یک چینش خاص و هرمی شکل را بعنوان استخوان بندی باور های یک هندو برشمرد.در نوک این هرم برهمن قرار دارد.برهمن اصطلاحا خدای غیر شخص وار است ولذا در معابد هندویی هیچ مجسمه ای از او نمی یابید.صفاتی که هندو ها برای برهمن می آورند بی شباهت با توصیفات متون ما از الله عزوجل نیست.مرتبه بعدی را برهما می نامند.برهما چیز جدیدی نیست بلکه همان برهمن است در مقام خالقیت .مثل اینکه ما خداوند را با صفات مختلفی از جمله خالق می خوانیم.در مرحله بعد اصطلاحا ایشته دوه ها یعنی خدایان برگزیده قرار دارد.هر هندو باید یک خدای برگزیده داشته باشد.اغلب هندو ها خدای برگزیده شان خدایی است به نام ویشنو و حدود سی درصد انها خدای دیگری به نام شیوه را می پرستند. معابد هندویی هم چه در هند و چه در خارج از آن از این دو دسته خارج نیستند یعنی یا معبد ویشنویی هستند ودر آن مجسمه ویشنو قرار دارد ویا اینکه شیوایی هستند و نمادهای مختلفی از شیوا در ان قرار دارد.اما این آخر ماجرا نیست !خدایان هندویی خیلی عیالوارندو زنان متعددی دارند که آنها را شکتی می خوانند.برخی از شکتی ها با اقبال بیشتری مواجه می شوند مانند کالی یکی از همسران شیوه و برخی پرستشگر کمتری دارند.حال شما حساب کنید که از ازدواج این خدایان با شکتی ها چقدر خدازاده مقدس متولد می شود! تازه در معابد مجسمه هایی به عنوان مرکب شیوا یا ویشنو هم پرستیده می شود.در مرحله بعدی دوه ها یعنی رب النوع ها قرار دارند. یک خدا کارش رتق وفتق امور آسمانهاست و قاعدتا هنگام کم بارانی باید به درگاه او تضرع کرد.دیگری خدای اتش است و دیگری.... مرحله آخری هم وجود دارد که دوته ها یعنی خدایان فرعی تر نامیده می شوند که تعدادشان بسیار زیاد است .خدایی برای محافظت از راه ها و رهگذران ، خدایی برای بیدار کردن مردم از خواب صبحگاهی و هزاران خدای دیگر.به طور کلی خدایان هندویی برخی شان خدای آسمان ها هستند و برخی در زمین خدایی می کنند .بعضی هم مثل خدای باران فقط خدای بین زمین و آسمان هستند وبه بالا و پائینشان کاری ندارند.در طول سفر به اکثر فروشگاه ها که سرک می کشیدم جعبه ای کوچک مانند جعبه کمک های اولیه می دیدم که درون ان مجسمه ای قرار داشت و صاحب مغازه وقت وبی وقت به آن ادای احترام می کرد.در میان این خدایان مجسم و سرو چشم وگوش دار یکی بیش از همه طرفدار داشت طوری که حتی نقاشی اش را هم بالای درب برخی مغازه ها کشیده بودند.این خدای خوش اقبال کسی نبود جز آگنی خدای خوش شانسی وبرکت و به قول خود هندی ها خدای پول و ثروت.خدایی که اسمش بر روی موشک های بالستیک هند هم هست و دولتمردان هندی انها را موشک های آگنی می خوانند این گزینشی عمل کردن میان خدایان هم برایم خیلی جالب بود. اگر به سنت عرفی مردمان هندو نظر کنیم و آن را ملاک قرار دهیم شمار این خدایان به چندین میلیون می رسد!
یک بیماری تاریخی به نام حس گرایی
انسان های عادی همیشه در طول تاریخ کهن در پی این بوده اند که خدای محسوس داشته باشند.خدایی که هر وقت اراده کند او را ببیند، نوازشش کند، به چشمانش خیره شود ،همیشه همراهش باشد و لحظه ای از او جدا نشود و احیانا وقتی که حاجت ها را روا نکند بازخواستش کند و بر سرش فریاد بکشد!!!.مگر نه اینکه موسای کلیم با اینکه از میان بنی اسرائیل هفتاد تن را گلچین کرد اما همین ها که باصطلاح منتخبین قوم بودند کم از بی معرفتی و جهل آنها نداشتند ودرکوه طور از موسی خواستند که خدایت را بما نشان بده (و قالوا ارنا الله جهره.......)معابد هندویی با مجسمه های کوچک وبزرگ نمایشگاهی است از همین عادت تاریخی یعنی خواندن خدای دیدنی همراه با اوصافی عین ما آدم ها.وارد معبد ویشنویی شدیم.برخلاف مساجد ما در معابد هندویی از رنگ های تند مانند قرمز ونارنجی بیشتر استفاده می شود.آبی لاجوردی مسجد امام اصفهان که ناخود اگاه ذهن شما را با آسمان آبی و آسمانی شدن پیوند می زند کجا و قرمز که رنگ شیطان است کجا! موسیقی ملایمی هم نواخته می شود. خدایان هندویی بسیار پر خوابند.قبل از خواب به آنها روغن می مالند که شاید بدخواب نشوند و بعد از بیدار شدن هم دور چشمشان را رنگ می کنندتا مردم را بهتر ببیند!هندو های معتقد عادت دارند که برای خدایشان نذورات بیاورند حتی اگر فقیر وندار باشند.اکثر نذورات دو چیز است: حلقه های گل زرد و قطعات نارگیل.بعد از گذاشتن نذر و ادای احترام از بوی عودی که جلوی مجسمه سوزانده می شد استنشاق می کردند و از ماده ای قرمز رنگ که در آنجا بود به پیشانی خود دایره کوچکی می کشیدند که ما ان را در فیلم های هندی زیاد دیده ایم و بعنوان خال هندی می شناسیمش.یکی از دوستان یعنی جناب اسماعیلی فرصت را از دست نداده و پیشانی خود را مزین به خال هندی نمود.خال زدن همان و نقل محفل شدن همان.تمام نگاه ها متوجه او شد .شاید هم بعضی از هندو ها از کار او ناراحت شده بودند.ا
دقایق جالبی بود.ماها واحد های آشنایی با ادیان را پیش کسی خوانده بودیم که الان همسفر ما بود و او کسی نبود جز دکتر خواص. استادی کوشا و خوش مشرب که با اینکه تنها یک پا دارد اما خیلی وقت ها از رسیدن به او جامی ماندیم.برخلاف درس ادیان ابراهیمی درس هایی که مربوط به ادیان شرقی مثل هندوئیسم وبودیسم بود کمی خسته کننده و حتی چندش آور بود. خدایان ریز ودرشت و گاه جدید التاسیس ! با بدترین اسم های ممکن از نظر تلفظ ویاد سپاری در ذهن.اما در هند برخلاف قم نظر ها مشتاق شد که هندوها را بهتر بشناسیم و بفهمیم که حرف حسابشان چیست؟ اما سوال ها هنوز هم که هنوز است باقی است .مهم تر از همه اینکه آیا هندو ها موحدند یا مشرک؟؟؟؟
بزرگترین معبد هندویی در جهان معبد آکشاردهام در دهلی:
برچسب ها : سفرنامه هند برچسب ها : هندوئیسم