شب جمعه شب خاصی است .کنتور حسابرسی خدا بی امان شماره می اندازد.هم گناهان دوبله وسوبله حساب می شود وهم طاعت هاوخوبی ها.شب جمعه در فرهنگ ما با سوز ونیاز کمیل همراه شده است.شبی همراه با شادی ها وخوشی ها.شب نوشته های بلاگی در شب جمعه هم صفای خاص خودش را دارد.وصد البته شب جمعه شب آماده باش هم هست شاید که جبرئیل بانگش را در آسمان بزند وما خواب باشیم .بعضی شعرها هم مخصوص شب جمعه است
کاش ما همیشه شهید گمنام داشتیم .نمی دانم این آرزو علیه السلام است یا نه ولی با دو چشم خود می بیینم که دو قطعه استخوان چقدر دلها را تکان می دهد.به خیلی ها تلنگر می زند وبعضی ها را شرمنده می کند والبته خیلی ها را مصمم.نمی دانم اولین شهید گمنام تاریخ کیست ولی هرکه هست خدا برکاتش را دوبله کند که چه سنت خوبی را برای همیشه تاریخ راه انداخت تا با گمنامی خودش بعضی جویای نامها را سر جایشان بنشاند تا کمتر زیپ شلوار دنیا را باز وبسته کنند!
کتاب آسمانی ما مسلمین شهیدان را این طور توصیف می کند (فرحین ما آتاهم الله من فضله)می دانید ترجمه داش مشتی وخالص فارسی این تکه از آیه 170 سوره آل عمران چه می شود.یعنی شهدا شاد شاد شاد هستند.تاکیدات ظاهری وباطنی این آیه آنقدر زیاد است که لغت فارسی حتی به مدد جد اندر جد فردوسی هم نمی تواند حق آن را ادا کند.
وقتی این عکس ها را می بینم تازه می فهمم زخم تهاجم فرهنگ چقدر عمقی است وهر چقدر می گذرد هزینه جراحی آن بالاتر می رود.کلاه خود جنگ نرم دست نخورده ترین جغرافیای فرهنگی را هم نشانه گرفته است .
نمی دانم .شاید تقصیر خود ماست که خوشبینانه چادر عشایر را رها کردیم تا در آینده ای تاریک ساکنان این چادرها،بی چادر بیرون بیایند.
چادر عشایر نماد صداقت است اگر....
برچسب ها : ماهواره برچسب ها : رسانه
چند روز پیش به مطب دکتر باهر رفته بودم .دکتر باهر نه تنها برای قمی ها بلکه برای بسیاری از مردم ایران شناخته شده است .دفتر طبابت او کلکسیونی از عکسها ویادگاریهائی است که چشم هر مراجعه کننده ای را به خود خیره می کند .عکسهای بسیار زیبا از علما وشخصیت هایی که دکتر باهر مسئولیت معالجه آنها را بر عهده داشته است و در راس همه آنها امام خمینی که دکتر قسمتی از موهای ریش امام را بعنوان یادگاری در معرض دید عموم قرار داده است.دکتر باهر حتی از یادگاری های جنگ هم چشم پوشی نکرده است وباقیمانده راکت موشکی که در دهه شصت به بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم اصابت کرده است را پشت ویترین قرار داده است .وقتی بهمراه امیر حسین وارد اتاق دکتر شدیم با روی باز از ما استقبال کرد واول از همه به امیر حسین یک شکلات داد تا او خاطره خوشی از این دیدار در ذهنش بماند.
با اینکه اولین بار بود که دکتر را از نزدیک می دیدم ولی متواضعانه شماره موبایلم را ذخیره نمود ودر اولین فرصت این شعر زیبا را که سروده خودش هم هست در باره حضرت آقا برایم فرستاد.یک شعر باحال از یک دکتر باحال!
حقا که تو از سلاله فاطمه ای با خنده خود به درد ما خاتمه ای
زیباتر از این نام ندیدم به جهان سید علی حسینی خامنه ای
برچسب ها : امام خامنه ای برچسب ها : خاطره
از آنجا که نویسندگان نوظهور باید خودشان به هر طریقی شده به بزرگان مسلم بچسبانند من هم امشب گیر داده ام به مرحوم شیخ بهائی از علمای معروف عصر صفوی.بنا بر نقل مشهور میان مردم ،زمانی که شاه عباس صفوی با پای پیاده عازم مشهد شد شیخ بهائی مامور طراحی وتکمیل حرم رضوی شد.ذوق منحصر به فرد شیخ در طراحی گنبد ومحل مناره ها ومواردی از این دست امروز هم تحسین اهل فن را به دنبال دارد .گفته می شود که شیخ در نظر داشته است که در درب ورودی اصلی حرم مطهر طلسم خاصی را کار گزاری کند که از ورود اهل معصیت وفسق وفجور جلوگیری می کرده است که البته با توجه به آشنائی شیخ بهائی با علوم غریبه خیلی بعید نیست .اما وقتی شیخ بهائی بعد از غیبتی کوتاه مدت به مشهد برمی گردد ومی بیند که استاد بنّا طلسم را کارنگذاشته متوجه می شود که حضرت امام رضا (ع)به خواب آن بنا آمده واو را از این کار منع کرده اند .
چهارشنبه شب گذشته که همراه خانواده از قم با قطار به طرف مشهد راه افتادم