سالیادها  گاه تلخندوگاه  شیرین.اما انتخابات 88 وحوادث پیرامونی آن به اعتقاد بسیاری از کارکشته های واقع بین ،یک دوره کارورزی مبارزه با فتنه ویک بصیرت کده به تمام معنی بود.انگار تاریخ انقلاب دوباره زنده شد .تاریخ معاصر در خارج از چاردیواری های مدرسه ها تدریس شد.تاریخ اول انقلاب و رجز خوانی های منافقین از لای کتاب های تاریخ زاده شد وجان گرفت ونسل هفتاد وهشتاد دیدند که معنای وطن فقط تیم فوتبال نیست وهزار نکته باریک تر ز مو در یک دقیقه امنیت این مملکت وجود دارد.گزافه نویسی نیست اگر نهم دی را انقلاب سوم بنامیم چراکه ملت ،پیروز هشت ماه دفاع مقدس شد.ملتی که من از آنها مایه می گذارم را نه در بانک ملت می توان یافت ونه در هتل ملت،اصلا خیلی هاشان حساب بانکی ندارند .بعضی هاشان خانه چهل متری شان همه چیزشان است وهنوز طبقات بالای هتل ها را کشف نکرده اند.شاید دست فروش باشند اما دستشان را فقط برای حفظ دین می فروشندوبس.بگذارید کمی ملموس تر بنویسم.چند سال پیش که گاه گاهی در بین روزنامه های دهه شصت که در اتاق پدرم تلمبار شده بود سرک می کشیدم در یک عصر تابستانی کاریکاتوری توجهم را به خودش جلب کرد.آمریکا به شکل دارکوبی کشیده شده بود که در حال نوک زدن به تنه درختی بود اما تنه درخت سفت تر از این حرفها بود وآنچه شکست منقار دارکوب بود نه تنه درخت.خارج نشینان خوش اشتها اصلا بدشان نمی آید که تیراندازان ونگاه بانان تنگه احد انقلاب به امید غنیمت وبه وسیله تفسیرهای بوسفیانی از دین پست حساس خود را رها کنند وآنان عقده هاشان را خالی کرده وکافی کولا خوران شادی کنند.می دانید تنگه احد انقلاب چیست ؟ولایت فقیه تنگه احد انقلاب است که حتی باید از غنیمت ها گذشت وآن را حفظ کرد.براستی که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد.

واما مشق شب!

امشب ترجمه این آیات آغازین سوره عنکبوت را برای خودتان بلند بخوانید:

احسب الناس ان بترکوا ان یقولوا آمنّاوهم لایفتنون*ولقد فتنّا الذین من قبلهم فلیعلمنّ الله الذین صدقوا ولیعلمنّ الکاذبین

تاریخ تشیع هیچ گاه به بن بست نرسیده .در بحرانی ترین وسخت ترین لحظات عاشورا خلق شد.اگر آنروز فقط هفتاد ودو نفر لبیک گوی امام خویش بودند امروز هفتاد ومیلیون نفر منتظر یک اشاره اند وآنوقت.........

بیشتر تصادفات در آستانه شهرها رخ می دهد .یعنی همان زمانی که باخوشحالی به خانواده زنگ می زنید ومی گویید تا ده دقیقه دیگه پاشنه درب خانه را از جا می کنم .این یعنی عاقبت کار را فاکتور گرفتن وسرنوشت را فراموش کردن.

خدا عجب دعای نازک کاری به پیامبرش یاد می دهد :رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا

یعنی ای خدا، هم اول کار وهم آخر کار را دستم را محکم بگیر که از صراط حقت خارج نشوم.خیلی ها در لحظات آخر کار را خراب کرده اند وکارنامه شان را خط خطی.گاه یک نقطه را به اشتباه بالا وپایین گذاشتن شما را از نوشهر به بوشهر می اندازد .یعنی فاصله ای در حدود دو هزار کیلومتر!

یک نقطه بیش فرق نیست بین  رحیم ورجیم          از نقطه ای بترس که شیطانی ات کند

در عالم سیاست هم  خیلی ها آخر کار پایشان لنگید.قصه بلعم باعورا به عدد روزهای تاریخ تکرار شده است.همیشه آخربین ها کم بوده اند و آخور بین ها الی ماشاءالله زیاد.

در قدیمی ترین کتاب راجع به جنگ صفین از زخمی شدن شمر بن ذی الجوشن در رکاب علی علیه السلام سخن به میان آمده است ولی همو در گودی قتلگاه سر از پاره تن فرمانده سابقش جدا کرد .زبیر از کسانی بود که هنگام اهانت عمر بن خطاب  به حضرت زهرا(سُ)جهت دفاع از بی بی دو عالم شمشیر کشید اما آخر الامر شمشیرش به روی ولی خودش وفاطمه زهرا (س)بلند شد .

دور وبر انقلاب  هم از این عاقبت به شر شدنها کم نیست .پیر جماران فرمود:حفظ انقلاب از بدست آوردن آن سخت تر است .این کلمه قصار امام یعنی انقلابی ماندن سخت تر از انقلاب کردن است.چه آنکه همان شخصی که محافظ امام در دهه شصت بود بعد ها گفت امام را باید به موزه تاریخ سپردو همان کس که بر علیه سلمان رشدی مرتد کتاب نوشت اکنون در لندن هم سفره اوست.خیلی ها برای بالارفتن از سفارت آمریکا با هم دعوا می کردند ودو دهه بعد ابراز پشیمانی کردندوچه کسانی که تحت لوای هنر برای انقلاب وجنگ فیلم ساختند والان خودشان فیلم هر کوی وبرزن شده اند.

نامه فلسطین نه چندان خیلی آزاد این روز ها جانسوزتر شده وبا گذشت بیش از شش دهه تبدیل به پهن نامه شده است.به قول عرفان پاس کرده ها فلسطین یقظه جهان اسلام است.شصت سال گذشت اما نه شمشیر بازی خائن الحرمین با بوش اسرائیل را ترساند ونه خمیازه های پشت میزهای اتحادیه عرب کسی را از خواب بیدار کرد.

بعضی ها می گویند واژه فلسطین یائسه وسالخورده شده است وکم کم تبدیل به امری عادی واصطلاحا یک نوع تفریح اما از نوع خشن وخونی شده است.اما مگر خون های تازه را می شود انکار کرد.مخصوصا با حادثه کشتی صلح که همراه با آب مدیترانه دریایی شده است.

بعضی دیگر با قیافه های حق به جانب ودر ژستی وکیل الدیانه می گویند:اصلا فلسطین بما چه ؟یک مشت .....!!!

اینان یادشان رفته است که قدس سالهاست که چشم انتظار یک مهمان عزیز اما غائب است .ما هنوز مهمان خانه را آب وجاروب نزده با چه روئی صبح های جمعه با دوربین های شبکه یک پز ندبه هایمان را می دهیم؟ 

ای فلسطین!ای که مساحت ایران من صدوشصت تا مثل تو را به راحتی آب خوردن جا می دهد.ای خانه دوم قدسیان! صبح بخیر

خیلی فکر کردم تا تیتر وعنوانی پیدا کنم که مناسب شان جناب ابلیس یا همان شیطان لعنتی خودمان باشد .عناوین مختلفی را برانداز کردم ولی اکثرا مطابق با حضرتش نبود ونمی توانست حق مطلب را ادا کند تا اینکه دیدم این عنوان یعنی دشمن سه شیفته وخستگی ناپذیر بدک نیست واسباب کدورت خاطر رفیقمان را موجب نمیشود.

این دشمن سه شیفته آنقدر بی چشم وروست که در طول تاریخ  توپ وسوسه اش در محوطه جریمه پیامبران هم پیدا شده تا شاید به خیال خام خود به آنها گلی بزند وانتقام سجده در مقابل پدر بزرگشان را از آنها بگیرد.یوسف را با زلیخا روبرو کرد و از پرخوری یحیی خوشش آمد.این نقش اول قصه ما یعنی مستر ابلیس آنچنان که بعضی فکر می کنند کودن واحمق نیست .قرآن از استراتژی ونقشه های او به عنوان خطوات یعنی گامها یاد میکند ودر سوره بقره می فرماید از گامهای شیطان پیروی نکنید (ولا تتبعو ا خطوات الشیطان)

شیطان مرحله به مرحله وسیستماتیک جلو می رود .خانه به دوش را یک جور گول می زند وخانه نشین را جور دیگر .نه کاخ نشین از شر او در امانند ونه کوخ نشین .در بازار ومسجد واداره ومدرسه وخلاصه هر کجا که فکرش را بکنی حضور دارد تا گوشه قلب انسان های مورد دار.قرآن هر کجا که دستش رسیده دست به افشاگری زده وشیطان را عدو مبین معرفی کرده است یعنی آنقدر دشمنی اش واضح وآشکار است که شب کورها هم متوجه می شوند

ولی خودمونیم، عجب شیطانی است این شیطان!

بچه که بودیم  دخترا عاشق عروسک بودند وپسرا عاشق مردان قوی هیکل .بزرگ تر که شدیم دخترا عاشق مردان قوی هیکل شدند و پسرا عاشق عروسک!!

بحث مبارزه با  بد حجابی هر از چند گاهی مثل فشار خون بالا وپایین می شودوبعد از چند روز رسانه ای شدن دوباره مظلومانه رساله نشین می شود تا دوباره در سال پسین، خوردن نوش دارو بعد از مرگ سهراب تکرار شود(اگر چه به قول گروهی دیگر ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است و....)

رضاخان در دوران سلطنتش یک سفر خارج از کشور بیشتر نرفت ولی ای کاش تایر ماشینش پنچر شده بود ونمی رفت.دیدن آتاتورک در ترکیه وگرفتن نسخه آق دایی برای اجرای مو به مو در ایران شاه کلید تغییر فرهنگی در ایران شد.اما چرا این دست نشانده انگلیس ماشه تفنگش را رو به حجاب گرفت ؟رضاخان با نماز و روزه به اندازه حجاب مبارزه نکرد .همین الان هم شما در کشور های اروپائی به راحتی می توانید نماز بخوانید وراحت از آن قادر به گرفتن روزه هستید.

جواب سوال یک چیز است و آن اینکه حجاب تفکر غربی را قلقلک می دهد .روزه امری شخصی است وممکن است اطرافیان اصلا متوجه نشوند .نماز هم کم وبیش همین طور است .اما حجاب ذاتا اجتماعی است .به این معنا که درمقابل نامحرم و دیگران موضوعیت پیدا می کند ونه در امور فردی .حجاب جزءالفبای تمدن ایرانی است.یعنی اگر اسلام را هم کنار بگذاریم سنگ واره های تخت جمشید خبر از این می دهند که حجاب شاهزاده گان وهم جنین لباس ودامن بلند آنها نماد شخصیت وعلو مقام آنها بوده است .شاهنامه دختر پارسی را این گونه توصیف می کند:

منیژه منم دخت افراسیاب      ندیده تنم را رخ آفتاب

اما فردوسی امروز نیست تا ببیند آن دختر پارسی را همه دیده اند به جز رخ آفتاب ناکام !