سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 782112
  • بازدید امروز: 53
  • بازدید دیروز: 75
  • تعداد کل پست ها: 278
درباره
سیدمحمدحسن صالح[90]

منم مثل خیلی ها توی این عالم نفس می کشم . فقط دلم میخواد که زمین وزمان رو آلوده نکنم!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
دین[46] ، شهرضا[35] ، سیاسی[27] ، انقلاب[20] ، خاطره[18] ، سفرنامه هند[15] ، امام حسین[12] ، حجاب[10] ، پست مدرنیسم[10] ، سفرنامه عمره[9] ، رسانه[7] ، قم[7] ، انتخابات[7] ، امام زمان[7] ، اخلاق[5] ، امام رضا[5] ، غدیر علی ممیز[5] ، شادی[4] ، اجتماعی[4] ، پیامبر اکرم[4] ، حضرت معصومه[4] ، حضرت زهرا[3] ، دعا[3] ، انتخابات[3] ، امام خامنه ای[3] ، صبر[3] ، علم[3] ، عبادت[2] ، ماهواره[2] ، مرگ[2] ، مقاله[2] ، نوروز[2] ، سینما[2] ، سفرنامه هندوستان[2] ، زن[2] ، امام حسن عسکری[2] ، ازدواج[2] ، امام جواد[2] ، دوستی[2] ، خانواده[2] ، فلسطین[2] ، کتاب شناسی[2] ، کودک[2] ، شهادت[2] ، حضرت زینب[1] ، حکمت الهی[1] ، حوزه[1] ، بدعت[1] ، ترافیک[1] ، تهاجم فرهنگی[1] ، جنگ نرم[1] ، چهارشنبه سوری[1] ، امام حسن[1] ، اسرائیل[1] ، احترام به والدین[1] ، اخلاق[1] ، اربعین[1] ، آزادی[1] ، امام خمینی[1] ، امام سجاد[1] ، امام صادق[1] ، امام عسکری[1] ، امام علی[1] ، سفر نامه عمره[1] ، سفرنامه بوشهر[1] ، رضاخان[1] ، سفرنامه کردستان[1] ، شب قدر[1] ، شهید بهشتی[1] ، شهید مطهری[1] ، شیطان[1] ، هندوئیسم[1] ، ولایت فقیه[1] ، وهابیت[1] ، کتاب جدید[1] ، مسیحیت[1] ، معرفی کتاب[1] ، مفاتیح الجنان[1] ، عوض حیدرپور[1] ، عید غدیر[1] ، کودک[1] ، ماه رمضان[1] ، ماه شعبان[1] ،

مرگ آن به آن و لحظه به لحظه به دنبال ماست، کاری  به خوشحالی و ناراحتی ما هم ندارد، زن و مرد و کوچک و بزرگ هم سرش نمی شود، گاه تیر اجل به خودِ ما می خورد و گاه به نزدیک ترین نزدیکانمان. آنچه مرگ را ترسناکتر کرده است آنست که از کسی اجازه نمی گیرد، وقت قبلی ندارد و بسیاری از اوقات، مردم، بسیار دورتر از آنچه هست می پندارندش و ناگاه سر بزنگاه و در بدترین وقت قابل تصور سر می رسد و بعد هم ...الفاتحه

با آنکه مرگ اطرافیان واقعیتی ملموس و تجربه شده است تحمل و هضمش بسیار سخت است مخصوصا که پدری  و بلکه مادری داغ فرزند نورسته را ببیند. مرحوم شهید دوم از بزرگترین  علمای شهید شیعه  وکسی که مزار او دریای مدیترانه است! خود این داغ را تجربه کرد. از میان فرزندان متعددش تنها یکی باقی ماند و بقیه یک به یک، در کودکی و عنفوان ایام پدر را تنها گذاشتند. این داغ سنگین ، عالم سترگی چون او را ترغیب به نوشتن کتابی کرد که بیش از بقیه مایه دلداری خودش بود. نام آن را گذاشت (مسکن الفواد فی فقد الاحبه و الاولاد) یعنی آرام بخش دلها به هنگامه فقدان نزدیکان و فرزندان.

در این کتاب پربار که از بیش ازدویست روایت و قریب به صد حکایت بهره برده است سعی شده است فلسفه مصیبت ها و مشکلات آن گونه که در بیان آل محمد(ص) به تصویر کشیده شده است بی کم و کاست در بسته ای آرام بخش به مخاطب تقدیم شود مگر نه اینکه خود پیامبر داغدار پسرش ابراهیم شد و حسینِ او هم مرثیه خوان علی اصغر و علی اکبر...

 

خوشبختانه این کتاب ترجمه های فارسی متعددی هم دارد با نام هایی چون(ارمغان شهید) و(آرام بخش دل داغدیدگان)

 




برچسب ها : دین برچسب ها : کتاب شناسی



نامگذاری 22 الی 28 آذرماه به عنوان هفته فرهنگی شهرضا فرصت بسیار خوبی بود تا فعالیت های فرهنگی هنری شهر علما و حکما، نفسی تازه کنند، بیشتر و بهتر دیده شوند و دیگرانی که در پی اعتلای فرهنگی کهن بوم شهرضا هستند امیدوارتر شوند. اصل این مناسبت و ابتکار ستودنی است. امید که سال به سال نواقص و کاستی ها کمتر شده و بر غنای آن افزوده شود.

 یکی از برنامه های هفته فرهنگی شهرضا، رونمایی گروهی از آخرین آثار تالیف شده مولفان شهرضایی بود که در نوع خود بی نظیر بود. از جمله کتاب پرسه در دیار معابد که در آن سفر خودم به هندوستان را قلم زده بودم نیز رونمایی شد. قرار گرفتن زمان این مراسم فاخر در وسط هفته توفیق حضور را از من سلب کرد.امید که دست اندرکاران برنامه سپاسِ مرا از راه دور پذیرا باشند.

 

نکته آخر اینکه با  وجود این همه مولف در حوزه های مختلف علوم انسانی و تجربی، جای خالی یک انتشارات در شهرمان به شدت احساس می شود. شاید که این درد و دل کارگر افتد. ان شاء الله




برچسب ها : شهرضا



 







 

امام زادگان شاخه ها و میوه های شجره طیبه امامتند که با حضور اختیاری و یا اجباری خویش در سرتاسر جغرافیای اسلام نور حقیقت و اسلام ناب را همچو خورشیدی تابان بر سر شیعیان و دوستداران اهل بیت گسترانده اند. یادم هست که مرحوم آیت الله بهجت بارها می فرمود که امام زاده ها مثل باغی پر از میوه هستند که انواع مرکبات و خوردنی ها در آن یافت می شود، لذا هیچ امام زاده ای را دست کم نگیرید چراکه هر امام زاده ای عطر و میوه خاص خود را دارد. اشتیاق وصف ناپذیر و تاریخی مردم ایران به حرم های مقدس فرزندان رسولخدا انقدر است که مقام معظم رهبری حرم امام زادگان را قطب فرهنگی نامیدند به گونه ای که محور و قطب اصلی فعالیت های فرهنگی هر شهر و دیاری باید امام زادگان باشند.

در شهر ما هم امام زادگان متعددی بین مردم شهرت یافته اند که در صدر آنها امام زاده رضا(ع) معروف به شاه رضا قرار دارد. امام زاده ای که علاوه بر خصوصیات برجسته ای مانند شهادت در راه تبلیغ دین،از برخی ویژگی های کم نظیر نیز برخوردار است مانند اینکه در این راه سر خود را تقدیم نمود و مدفن سرش نیز در طوقچی اصفهان ملجا عاشقان اهل بیت است. موقعیت ممتاز مکانی بقعه این فرزند رسولخدا نیز خاص است به طوریکه با واقع شدن در مرکزیت کشور و شاهراه ارتباطی اصلی بنابر شنیده ها سالانه پذیرای حدود چند میلیون زائر است.حتی بسیاری از هموطنانمان در اولین مواجهه با شهر و دیارمان ناخودآگاه نام شهرضا را اقتباسی از نام امام زاده شاهرضا می دانند.

در ماه اخیرشهر ما شاهد به راه افتادن موجی مجازی و مطبوعاتی مبنی بر معرفی امام زاده شاهرضا به عنوان حرم چهارم اهل بیت بودیم که بازتاب قابل توجهی (حداقل در کانال های اجتماعی) داشت. نگارنده اندک تردیدی در خلوص نیت و صداقت پیشنهاد کنندگان و مبلغان این عنوان نداشته و ندارد چه اینکه در این میان بسیاری از مفاخر شهرستان هم بر این عنوان پافشاری می نمایند. با اینحال به عنوان یک طلبه کوچک مناسب دیدم نکاتی را از سر شاگردی(و نه حتی افاضه و نصیحت)یاد آوری کنم:

به نظر می رسد اصل رتبه بندی برای امام زادگان و اقطاب مقدس و به خصوص شماره گذاری برای آنها تنها تا حدود خاصی پسندیده است و چون که از حد بگذرد تبدیل به آش شوری می شود که معنویت این بقاع متبرکه را از سکه می اندازد و تحت الشعاع قرار می دهد. به عنوان مثال فرض کنید ما در سالیان آینده شاهد معرفی شهرها و امام زادگانی به عنوان حرم های پنجم،ششم، هفتم،هشتم،نهم و دهم اهل بیت باشیم. به نظر شما با وجود هفت هزار امام زاده در کشور(بنابر آمار سازمان اوقاف) که حداقل ده ها مورد از آن مرکزیت و محوریت داشته و دارای زائر قابل توجهی می باشند چه اتفاقی می افتد؟ آیا جز این است که جنگ لفظی و ظاهری ای راه می افتد که هیچ ثمره ای جز به محاق بردن معنویت این انوار تابان و معارف والای آنها نخواهد داشت؟

در اینکه برخی از امام زادگان بر برخی دیگر شرافت و افضلیت دارند شکی نیست چه اینکه قانون حکیمانه خداوند اینست که مکلفین یکسان و هم تراز نیستند. حتی در میان خود انبیاء هم رتبه بندی وجود دارد(و فضلنا بعضهم علی بعض) به گونه ای برخی از آنها به عنوان اولوالعزم و برتر از بقیه معرفی می شوند. اما بحث در اینست که آیا لزوما این برتری را همه ما درک می کنیم و از آن خبر داریم؟ آیا شلوغ تر بودن یک امام زاده دلیل بر برتری آن بر دیگرامام زاده هاست؟ در مواردی که ما یقین به این امر داریم هیچ اشکالی نیست هم چنانکه کسی تردیدی ندارد که با وجود مدفن یک امام معصوم در ایران مستحق ترین مکان برای عنوان حرم اهل بیت ، مشهد الرضا (ع) است و لاغیر. هم چنین وجود گسترده ترین حوزه علمیه جهان اسلام در کنار مضجع شریف حضرت فاطمه معصومه(س) این شهر را به واسطه دربرداشتن حدود چهارصد امام زاده شایسته حرم اهل بیت نموده است. عنوانی که سابقه تاریخی داشته و در روایات با تعبیر(عشّ آل محمد) از ان یاد شده است. هم چنین مقام معظم رهبری در سفر به شیراز به عنوان ولی فقیه این شهر را مستحق عنوان حرم اهل بیت دانستند چه اینکه ممکن است این نامگذاری از این باب باشد که وضعیت این شهر مهم به برکت وجود امام زادگانی چون شاهچراغ بهبود یافته و به طور واقعی شایسته این نام شود. به نظر می رسد که با وجود گستردگی و پراکندگی امام زادگان در سطح ایران و وجود حساسیت های مختلف و بالا در بسیاری از نقاط کشور شاید شماره گذاری بالاتر برای بقاع متبرکه کاری خلاف ذوق و حلاوت باشد مخصوصا که عرف غالب ما ایرانی ها عدد سه را نهایت رتبه بندی می دانیم و بعد از آن را به حساب نمی آوریم.

بحث شماره گذاری امام زاده شهرمان به عنوان حرم چهارم اهل بیت علاوه بر بحث مفهومی، از لحاظ مصداقی هم دچار خدشه است.یعنی بر فرض که بپذیریم شماره گزاری بقاع متبرکه در هر حالتی پسندیده است آیا امام زاده شاهرضا با شرایط و امکانات فعلی شایستگی این عنوان را دارد یا نه؟بسیاری از امام زادگان در کشور و یا حتی استان ما وجود دارند که به واسطه وجود پارامترهای متعدد و متنوع برای استحقاق این عنوان شایسته تر هستند. برخی از امام زادگان در کشور به طور قطعی فرزند بلافصل امام معصوم هستند.بسیاری از شهرهای ایران بر محوریت یک امام زاده معروف و مشهور ساخته شده اند.جای دوری نرویم، اگر حتی در همین استان خودمان قرار باشد علاوه بر موقعیت جغرافیایی ، ترازهای دیگری از جمله زیرساخت های رسانه ای و یا تبلیغات سمعی بصری مورد توجه قرار گیرند آیا امام زادگان دیگری همچون آقا علی عباس در بادرود،هلال بن نافع در آران و بیدگل و سید محمد در خمینی شهر حداقل احتمال استحقاق چنین عنوانی ندارند؟

آنچه عرض شد منافاتی به این معنا نیست که ما با تمام قوا و امکانات به معرفی امام زاده عظیم الشان شهرمان نپردازیم و از تبلیغات درباره آن بکاهیم. به نظر می رسد که جای شماره گذاری حساسیت برانگیز بقاع متبرکه به دنبال یک لقب زیبا و در خور برای شهرمان با محوریت امام زاده شاهرضا باشیم. در این زمینه می توانیم به اقدام زیبای مقام معظم رهبری اشاره کنیم که به جای نامگذاری شهر ری و امام زده شاه عبدالعظیم به عنوان حرم چندم اهل بیت،آن را با عنوان زیبای(قبله تهران) معرفی و مشهور ساختند. تداوم اقدامات فرهنگی در شهرضا با محوریت این امام زاده عظیم الشان، ایجاد و یا تقویت سخت افزارهای تبلیغ رسانه ای،تعامل بیشتر مسئولان جهت بیشتر و بهتر دیده شدن امام زاده شاهرضا در سطح استانی و ملی،ایجاد مقدمات ضروری جهت اکرام هرچه بهتر زائرین، جانمایی بسیاری از مراسمات و تجمعات ملی و مذهبی (مانند نماز جمعه) در این مکان مقدس از جمله پیشنهاداتی است که نگارنده معتقد است با جدیت در انجام آن می توان به مرور زمان امام زاده شاهرضا و شهرضا را به عنوان یک قطب قابل توجه علمی و معنوی در سطح کشور تبدیل نمود.                                                                                                                                               

 




برچسب ها : شهرضا



 

گرما از ابتدای تابستان نوید خرماپزانی اساسی را می داد. در ماه مبارک روزهای نخست بسیار شاداب و با طراوت و روزهای فرجامین  با گرم تر شدن نسبی هوا، نفس گیر طی شد.گرچه با غروب هوا و تاریکی شب، باغ های اطراف شهرضا که کم شمار هم نیستند بزم خوبی برای گذران شب و احیانا کار مفیدی مثل مطالعه و مانند آن هستند ولیکن شب های تابستان آنقدری کوتاه هستند که با دیدن ماه شب چهارده نمی توان به باقی ماندنش دلخوش باشی و خیلی زود جای خودش را به آفتاب می دهد.

در هفته گذشته همراه با فامیل های چسبیده به خانم!(برادر خانم ها) و آشنایان فامیل نما!(باجناق ها) راهی خوانسار شدم. دیدن خوانسار برای چندمین بار هم که باشد لطفی مضاعف دارد. خیابان هایی که بهشت گونه مانع رسیدن شعاع سوزان خورشید به عابران پیاده می شود، سوادای عسل و عسل فروشان که در سراسر خیابان های آن بیداد می کند و از همه مهم تر نسیم خنک و روح افزای آن که در انتهای شب بیداد می کند و باید به زیر پتو پناه ببری.

در خوانسار آب آنقدری هست که شهرداری را وادار کند در سرتاسر خیابان ها و کوچه های اصلی اش این تابلورا نصب کند که از شستشوی ماشین خودداری فرمایید! با شنیدن اذان سعی کردم به مساجد مختلف سری بزنم و خوشبختانه نمازهای جماعت به قوت برقرار بود و مساجد هم اسلوب تاریخی خود را حفظ کرده بودند، تجربه دینی خواندن نماززیر سقف های چوبی برخی مساجد خوانسار هم برای خود لذتی وصف ناپذیر است.جمعه دعای ندبه را در یکی از همین مساجد با دیگرانی زمزمه کردم. بعد از دعا سفت و سخت به همراه بنده زاده به دنبال طباخی گشتم! اما نیافتم.چرا؟



 




برچسب ها : خاطره


صفحات :
|  <  1  2  3  4  5  >>  >  |