اصل روزه داری به غیر از دو روز عید فطرو عید قربان جائز است و گاه پسندیده، اما روزه خواری به عنوان یک ناهنجاری  عمرش به اندازه خود ماه مبارک رمضان است با رمضان می آید و با رمضان هم می رود به همراه وعده های رسمی نهادهای الگانس دار و بی سیم به دست و نچ نچ پر سر و صدای مومنین و مومنات که امسال روزه خوری زیاد بود و بعد همه چیز خاموش می شود تا سال بعد.

در این شکی نیست که روزه به نسبت برخی اعمال عبادی دیگر مانند نماز بسیار کم سر و صدا و مخفی است و حتی در غیر از ماه مبارک رمضان جز با خود اظهاری شخص مشخص نمی شود که او روزه است یا نه؟ همین نکته یعنی مخفی بودن روزه از عواملی است که باعث می شود ضد و دشمن آن یعنی روزه خواری بیشتر به چشم می آید. ممکن است در جمعی هزار نفره ارتکاب فقط یک نفر به این حرام الهی همه تقدس این بزم را زیر سوال ببرد و برای تمام بینندگان ایجاد سوال کند. قاعدتا وقتی می گوییم و می نویسیم روزه خواری و یا به تعبیر عوامانه تر ( روزه خوری) معنای مذموم و ناهنجار آن مراد است و نه معنای لغوی آن که شامل روزه نگرفتن افراد دارای عذر مانند مریضان و سالخوردگان می شود .هم چنین به تعبیر رساتر مراد از این ناهنجاری ، عبور از خط قرمز حیای محیطی و ادب پیرامونی در شهر و دیار اسلامی و ارتکاب به محرمات روزه دار در ملاو منظر عموم است حال چه مرتکب این کار در اصل روزه نگرفتنش معذور باشد یا نباشد.

در یک نگاه کلان مذهبی باید اذعان کرد که قسمت قابل توجهی از حس وحال معنوی ماه مبارک رمضان نه بسته و در گرو افراد بلکه طفیلی و محصول محیط معنوی حاصل شده در این ماه است. در این ایام گو اینکه همانند تک تک افراد روزه دار، شهرها و بلاد روزه دارهم به نوعی مورد توجه خاص فرشتگان الهی و خوبان عالم است. پائین آمدن آمار جرم و فساد در این ماه مبارک تنها بخشی از واقعیات ظاهر شدن درباره لایه های معنوی شهر و کشور روزه دار در این ضیافه الله است. اینکه در یک شهر حتی همه مکلفین روزه بگیرند و تنها یک نفر دست به روزه خواری بزند برای برهم زدن پازل زیبای باطنی و ایمانی آن منطقه کفایت می کند و طبیعتا زیرمجموعه این سوال مهم قرار می گیرد که روزه خواری چرا؟ عوامل آن چیست؟ آیا مانند پدیده بد حجابی می تواند اغراض سیاسی داشته باشد و اصطلاحا نوعی نافرمانی مدنی به حساب آید؟ در برچیدن آن باز باید منتظر کار فرهنگی بمانیم و یا اینکه جامعه در برخورد فیزیکی و گاه تند با آن توجیه و متقاعد است و آن را براحتی هضم می کند؟

از لحاظ جغرافیایی مناطق مسافر خیز در یک کشور، استان و حتی یک شهر بیش از بقیه با این پدیده مواجهند. مسافر بودن و معذور بودن یک طرف قضیه است و حرمت ماه مبارک رمضان را نگه داشتن طرف دیگر آن و نباید این دو ساحت با هم خلط شود. از لحاظ اجتماعی به نظر می رسد که روزه خواری با بعضی ناهنجاری های دیگر مانند بد حجابی تفاوت های عدیده ای وجود دارد . در روزه خواری به نسبت، اغراض سیاسی کمتر به چشم می خورد. گو اینکه بیشتر مسائلی همچون ناتوانی جسمانی و نفس گیر بودن روزه در این ایام گرم سال مورد توجه قرار می گیرد. اما در این میان نباید نقش خانواده را نادیده گرفت . خانواده ای که روزه داران آن در اقلیت به سر می برند و از سویی تقید به حریم نگه داشتن این ماه ندارند را نمی توان با مریض و کهنسال معتقدی یکسان دانست که معذور بوده و حتی روزه گرفتن برایش حرام است ولی با اینحال یک لیوان آب را در گوشه اتاق خانه میل می کند و نه کنار آبسردکن تعبیه شده در میدان مرکزی شهر!

در این میان در شیوع این ناهنجاری که در بعضی کلان شهرها حاد تر شده است به دخالت نهادهای رسمی بیش از پیش نیاز است. اگر چه نهی از منکر لسانی وظیفه ای توقف ناپذیر در باره همه منکرات است ولکن به نظر می رسد که جامعه ما انتظار برخورد های قضایی بیشتر با کسانی را دارد که عامدانه قصد برهم زدن عیش معنوی روزه داران را دارند. چه اینکه گاه با کمال تاسف مشاهده می شود ماموری که برای برچیدن بساط روزه خواران اعزام می شود در زمره خود آنهاست|! و اصلا اعتقادی به این گونه مسائل ندارد؟ هنوز جو غالب با روزه داری است به شرطی که با یک مدیریت حساب شده و دوسویه از جانب مردم و مسئولین امر این ناهنجاری به حداقل برسد و در نتیجه ریسک آن بالا برود.

بحث بالا صرفا یک سوال بود که باید در جوانب آن تفحص و تفکر بیشتری صورت بگیرد.




برچسب ها : دین