اگرچه استفاده بهینه و مناسب از منابع طبیعی امروزه به ضرورتی برای کل جهان مصرف کننده تبدیل شده است ولیکن در مناطقی از کره خاکی مانند کشورمان با توجه به واقعیتی به نام بد مصرفی، و هم چنین عقب ماندگی علمی تاریخی در تدوین و ساخت چرخه نهایی استفاده از منابع خام؛ این ضرورت دو چندان و مضاعف شده به گونه ای  که به دغدغه مسئولین امر از یک سو و یک علامت سوال مهم برای برخی از مردم عادی از سوی دیگر تبدیل  شده است. در این میان در ایران همواره چالش محدودیت منابع آبی در صدر هشدارها و بیم ها بوده است. اگرچه ذائقه تاریخی مناطق پرآب در طول تاریخ به استفاده دلبخواهی وغیر اضطراری ازاین ماده حیات بخش عادت یافته است ولیکن اهتمام مدیریت آب کشور در دهه های گذشته مبنی بر انتقال این آب به مناطق خشک تر و محتاج تر چالشی عمومی به نام کم آبی را برای کل مناطق ایران پدید آورده است.هم چنین در فصول گرم و سرد سال ، به ترتیب برق و گاز هم در صدر هشدارها قرار می گیرند و رسانه های عمومی دولتی و خصوصی پیوسته ترغیب به کم مصرف کردن و یا حتی قطع موقت استفاده از آن می نمایند.

در بعدی کلان تر باید گفت با توجه به چالش های مدیریت انرژی در جهان خود بخود پای دین هم به میدان این ساماندهی باز شده است چه اینکه بیش از دو سوم مردم عالم خود را پیرو یکی از سه دین ابراهیمی( اسلام، مسیحیت و یهودیت) می دانند و عملا استفاده از ظرفیت اموزه های دینی در مدیریت بهتر جهان بسیار مورد توجه و اهتمام است. در جهان مسیحیت در قرن بیستم دین مسیح را نه یک ابزار مفید در راه استفاده بهتر از منابع زیست محیطی، بلکه به عنوان متهم ردیف اول در بحران های پیش آمده در این حوزه معرفی می کردند. راز این اتهام در مفهومی نهفته است که بارها در متن مقدس مسیحی تکرار شده است و البته علاوه بر مسیحیت، اسلام و یهودیت هم از آن بهره برده اند و ان مفهوم کلیدی و مهم و در عین حال تخصصی تسخیر است.در مهندسی ادیان ابراهیمی انسان به عنوان خلیفه خدا( و مخصوصا انسان کامل) به عنوان غایت حرکت نظام طبیعی معرفی می شود به طوریکه تمام منابع طبیعی(طبق یک دستور بالادستی و ماوراء طبیعی) مسخر و تحت فرمان انسان قرار می گیرد و از حیث عرفانی و باطنی این تسخیر نه تنها مزاحم رشد جهان بلکه به عنوان نقطه ثقل وجود ماده و به عنوان کمال آن معرفی می شود یعنی از انجا که کمال هر وجودی متناسب با خود ان موجود است کمال یک ماده طبیعی در استفاده انسان از آن است. با این وجود منتقدین از بعد کلامی قضیه غفلت ورزیدند چه اینکه در  نگاه اعتقادی این ادیان  طبیعت به عنوان( فعل خداوند)به شمار می رود  که  آیت و نشانه تکوینی بر حکمت خداوند متعال است و در پرتوآن تسخیر فرآیندی حکیمانه و سازنده و نه مخرب و ویرانگر تعریف می شود چراکه در این نگاه انسان ها با یک نعمت که قابلیت بازخواست دارد مواجهند و نه یک اتفاق خشک و خالی که مبدا و معاد در آن لحاظ نشده است. توجیه صحیح مفهوم تسخیر باعث شد که خیلی زود جبهه ها عوض شود و دین نه مزاحم منابع طبیعی بلکه مهم ترین مدافع ان تبدیل شود.

در کشور ما هشدارها در مورد استفاده نابخردانه و غیر منطقی از اب و انرژی های کهن و نو در قالب ادبیاتی ارائه می شود که نشان می دهد ظرفیت دین خاتم در ان نادیده گرفته شده است. اینکه بگوییم آب و برق و گاز را درست مصرف کنیم چون که نسل های آینده با مشکل مواجه و اصطلاحا سرشان بی کلاه می ماند اگرچه من حیث نفسه مطلبی درست و واقعیتی غیر قابل تردید است ولیکن در یک جامعه ایمانی و دینی این ادبیات به نوعی سکولار به شمار می رود.در یک جامعه دینی بیم و امید با پروردگار و صفات ربوبی او پیوند وثیق و لحظه به لحظه دارد. استفاده از مفهومی فقهی و اخلاقی به نام(حرمت و مذموم بودن اسراف) تنها یک مورد از ظرفیت های دینی برای کنترل منابع انرژی است. به دیگر سخن بین این دو جمله که ( زیاده روی نکنید چون فرزندتان بدون آب و برق می ماند) و بین این جمله که ( اسراف نکنید چون حرام است و خداوند دوست ندارد. ان الله لا یحب المسرفین) می توان دو مشی جداگانه را به وضوح مشاهده کرد. تقدس از جمله مفاهیم سازنده و کارآمدی است که ادیان مختلف آن را رائه کرده اند و با عث تسهیل سازگاری و گذراز چرخه مختلف زندگی بشری می شود. این مفهوم در حقیقت اشاره به درک جنبه های مختلف زندگی به عنوان جلوه و ظهور و نقش خداوند است.برای مثال بارداری بیش از انکه یک واقع بیولوژیک باشد می تواند معنای معنوی داشته باشد ودر بسیاری مذاهب معنای معنوی عمیقی برای آن قائل هستند و آن را برکت و هدیه ای از جانب خداوند درنظر می گیرند. طبق این دیدگاه فرزند می شود هدیه و مایه برکت و نه مایه وبال و سرافکندگی. همین فرآیندرا می توان در ساحت زیست محیطی و تعامل انسان با محیط پیرامونی خویش پی گرفت.فرصتی که به نظر می رسد از سوی رسانه های داخلی نادیده گرفته شده است و یا صرفا به صورت سطحی با آن برخورد کرده اند. آنچه ذکر شد تنها از جنبه سلبی قضیه  بود و آموزهای پرشمار دینی که به جنبه های اثباتی و نوعی ترغیب به کشف انرژی های نو می پردازد نگاه ویژه و مدبرانه تری را می طلبد. به عنوان نمونه در قران کریم در راستای ذکر احوالات حکومت سلیمان نبی به عنوان یک حکومت دینی ، انرژی باد و استفاده سلیمان از ان (که شاید لزوما استفاده اعجازی و خرق عادت نیست) مورد اهتمام جدی قرار گرفته است. با اینحال باید اقرار کرد برای رسیدن به شاخصه( بهینه مصرف کنیم چون خدا دوست دارد) نیاز به یک مقدمه و پیش نیاز مهم است و ان بالا بردن سرانه تدین و سلوک عملی دینداران است تا با تکیه برآن و در دو ساحت اخلاق و فقه مدیریت بهینه از منابع طبیعی را سامان بخشید.در این صورت است که مدیریت انرژی اولا نه توسط بخش های حکومتی و به صورت بخشنامه ای و دستوری بلکه توسط تک تک متدینین و با کمترین هزینه انجام خواهد شد و ثانیا نه به عنوان یک محدودیت آزار دهنده و موقت بلکه یک وظیفه مقدس و لازم برای تقرب به خداوند در میان وظایف دینی جانمایی خواهد شد به طوریکه شخص درست مصرف کردن را همانند مناسک عبادی راهی برای نزدیک تر شدن به خدا می داند.



 




برچسب ها : دین