جریان قیام اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفایش همواره بعنوان یک سوال و معمای بزرگ پیش روی اندیشه وران جهان قرار داشته است. از یک سو و در نگاهی تاریخی ، حرکت خیرخواهانه جمعی معدود در مدت زمان کوتاهی تمامی فضائل، خوبی ها و هنجارهای اخلاقی و عاطفی را در خود جای داد.در این معجون قدسی آب نه صرفا به عنوان یک ماده طبیعی بلکه بعنوان یک حماسه و مرز میان حق و باطل نقش بازی کرد. در نیم روزی بزرگ ترین توبه ها رقم خورد. فرمانده دشمن توبه کرد و مسیحی مسلمان شد. مادر فرزند شهیدش را بدرقه کرد و فرزندان با پدر وداع. قطعا برای جهانیان هضم این واقعیت زمان بر است که یک نفر که از حیث علمی و هم چنین موقعیت اجتماعی(بواسطه انتساب به پیامبر) در موقعیت خوبی قرار داشت چگونه راضی شد که برای انجام اصلاحات در مسیر دینداری مردمان عصر خویش تن به شهادت بدهد . به قول چارلز دیکنر رمان نویس انگلیسی :اگر حسین برای ارضای خواسته های دنیوی خویش جنگیده بود، من نمی فهمم چرا خواهر، همسر و فرزندانش را همراه خود برد. این دلالت دارد بر اینکه او خالصانه خود را فدای اسلام کرد. از سوی دیگر آنچه که تمام سوالات پیش گفته را تحت الشعاع خود قرار می دهد جاودانگی این جریان و سربلند کردن آن در پیچ و خم روزگار است. درطول اریخ آزادیخواهان زیادی در راه مطالبات به حق و منصفانه خود دست از جان شسته ورخت سفر پوشیده اند اما بسیاری از این حرکت ها با وظجود قوت زیاد درپیچ و خم تاریخ به واسطه تغییر حکومت ها و منش ها و هم چنین پدیدار شدن جایگزین های پرشورتر به مرور حذف شده است. معجزه کربلا آنست که هیچ گاه از تاب نیفتاده، هر سال با فرارسیدن محرم این عزاداری پرشورتر و پر سوزتر به فرجام می رسد. این اکسیر ماندگاری را در کجا باید جست و جو کرد؟  اوج فجایع نیمروز کربلا، تشنگی،اصحاب، یک خواهر با وفا،موقعیت شناس و سخنور و یا همه اینها با هم. شکی نیست که فوق تک تک این عوامل دست غیب خداوند است که ما در اصطلاح آن را اراده الهی می نامیم. کربلا نه یک حادثه بلکه یک پیامبر است. دست قدرت و اراده خدا از آستین عاشورا بیرون زده است و نوعی خلود و ماندگاری را رقم زده است که جامعه شناسان کوچک و بزرگ در تحلیل و قانون یابی آن عاجز و درمانده شده اند. 

عزاداری بزرگ ترین نماد بیرونی این ماندگاری و خلود است.دو بال شعار و شعور هماره به عنوان مهم ترین مولفه های این حقیقت در طول تاریخ برشمرده شده است. در این میان شور حسینی با شعارها و نماد های مختلف در پیچ و خم حکومت های مخالف و موافق اهل بیت مظلومیت و حماسه خاندان آل عبا را به خوبی و با ظرافت تمام میراث داری نموده است. دسته های عزاداری، کاروان های نمادین اسرا،نوحه و مرثیه و مقتل خوانی، قربانی کردن و طبخ غذا جهت عزاداران تنها گوشه های از جلوه های سمعی بصری این شور است.شکی نیست که اگر شور و هیجانی همراه با معرفت و عمق تئوریک نباشد خواه ناخواه از مسیر خود منحرف و به بیراهه کشیده می شود اما از ان سو نباید فراموش کنیم که جذابیت منظومه یاد و نام قیام سید شهیدان بیش از بعد معرفتی وامدار بعد شور آن است. اگر قرار بود حقانیت خامس آل عبا صرفا از راه کتاب و تریبون و احیانا میزگرد منتقل شود مانند بسیاری از سوژه های داغ در پس فراز خویش، فرودی داشت و به فراموشی سپرده می شد.

این اهمیت و نقش بی بدیل نشان از آن دارد که در ابعاد آن باید به دقت نگریسته و تدبر شود. خوبی ها و نکات مثبت تاکید شود و انحرافات احتمالی زدوده شود. در سالیان اخیر و با رو شدن هر ساعته قدرت رسانه و برداشته شدن تمام مرزهای جغرافیایی و فرهنگی عزاداری خود به رسانه ای سترگ تبدیل شده است که مکانیزم های ان از قدرت جاذبه و یا دافعه بالایی برخوردار شده اند.مثال برجسته لزوم پالایش و نقد این شور در سالهای اخیر بحث قمه زنی است. سنتی که در عصر قاجار بدون هیچ گونه حاشیه ای در برخی نقاط انجام می شد اما امروز کوچک ترین مورد آن از چشم رسانه های معاند ومغرض مخفی نمی ماند و مانعی بزرگ در راه رسیدن مخاطب به عمق ایثار و فداکاری صاحبان کربلا به شمار می رود. فراتر از این مثال برجسته سوالات زیادی وجود دارد که حداقل تک تک ما باید نسبت به آن حساس باشیم. آیا تا بحال مولفه های این شور را واکاوی نموده ایم؟چه چیزهایی نباید در آن داخل شودو یا بهتر است وارد نشود و چه مواردی باید حتما در آن حفظ و یا تقویت شود؟ نسبت آن با حق الناس به چه منوال است؟ آیا شلختگی، عجله و بی نظمی جزء ذاتیات یک شور به شمار می رود به گونه ای استدلال کنیم اگر عزاداری بخواهد به صورت منظم و سازماندهی شده انجام شود از حرارت و جذابیت آن کم می شود؟ آیا عزاداری ضاحیه بیروت یک عزاداری ایده آل محسوب می شود و یا اینکه نظم عزاداری در بی نظمی آنست؟ آیا امام حسین (ع) ناراحت می شوند که غذائی که به اسم آن حضرت پخته می شود ( و بزرگ ترین اطعام داوطلبانه جهان به شمار می رود) به کام چند خانواده منتظر و در عین حال مستمند برسد که به هر دلیلی موفق به همراهی هیئتی نشده اند؟ ترافیک ایستگاه های متعدد صلوایت در یک منطقه جغرافیایی خاص ( مثلا مرکز شهر) را چگونه می توانیم ساماندهی کنیم تا این اخلاص و شور در همه مناطق جغرافیایی قابلیت نمایش و استفاده را داشته باشد؟پتانسیل این شور حسینی( و به طور خاص مصداق بارز آن یعنی هیئات مذهبی) در به جریان انداختن اخلاق حسینی چقدر است و ما به چه مقدار از این ظرفیت استفاده کرده ایم؟ آیا در هئیت رعایت اولیات اخلاقی را نهادینه کرده ایم؟احترام به بزرگان( اعم از ریش سفیدان، پیرغلامان و علما) را چطور؟ چگونه می توان اخلاص برپاکنندگان این شور که ضامن بقای آن بوده است را حفظ کنیم و خود را از بازی منم منم و هم چنین هیئت من! مسجد من! بیرق من! بلندگوی من! و هرآنچه که ذیل مفهوم خودنمائی جاخوش می کند، رها کنیم؟ایا از ظرفیتی به نام مدیریت هیئت برای تحویل مدیرانی در ابعاد کلان تر بهره جسته ایم؟ شور حسینی ما چقدر توانسته است بد دهانی را از جامعه عرفی حذف و یا محدود نماید؟ نذورات به عنوان یکی از مهم ترین ابعاد این شورآیا قابل مدیریت نیستند؟ داشتن هیئت های بیشتر و متنوع مناسب است (مانند اکثر شهرهای ایران )و یا مثلا جمع شدن همگانی در یک مکان معین و در قالب یک هیئت( مانند حسینیه اعظم زنجان)؟  آیا یک امر ساده مانند همخوانی ها و دم های هیئات با شعار سال و هم چنین حال و روز جهان اسلام تطابق دارد یا صرفا از چار دیواری روز دهم عاشورا بیرون نمی رود؟ مرز میان ابعاد مختلف شور حسینی و خطری به نام خرافات چقدر روشن و تبیین شده است؟امروزه استکبار ستیزی چگونه در این شور متبلور می شود؟ دخالت حکومت اسلامی در ساماندهی این شور صحیح و موثر است و یا غلط و اشتباه؟ ارتباط ناخواسته شور حسینی با واقعیات دردناکی مانند اسراف را باید چگونه تصحیح نمود؟ نماز به عنوان واجب الهی و هم چنین گل سرسبد سیره سید الشهدا در روز عاشورا چه جایگاهی دراین شور دارد؟ چه کنیم که این شور صرفا برای ما تبدیل به یک عادت نشود؟ چه کنیم که عزاداری دهه محرم صرفا یک تنفس ده روزه و تغییر ذائقه نسبت به دیگر ایام سال به شمار نرود؟ چه کنیم که اشک وآه معرفت تحت الشعاع سفره و آهن قرار نگیرد؟ فرق هیئت و حسینیه با یک پاتوق دید و بازدید چیست؟ ما از تنوع عزاداری ها چقدر در بعد بین المللی بهره برده ایم؟ تکلیف خرده فرهنگ ها در این شور چه می شود؟اصلا ما اجازه داریم که در دستگاه سید الشهداء ولو به نیت خیر اصلاح و پیرایش انجام دهیم و یا اینکه دستمان خشک و پایمان قلم می شود؟اینها سوالاتی است که بد نیست همه ما در رابطه با آن کمی اندیشه کنیم، تحقیق کنیم و در صورت نیاز اعلام موضع و راهکار نماییم. انشاء الله

 

 




برچسب ها : دین برچسب ها : امام حسین