چرخ بال ها چند باری درست از بالای خانه کوچک اما درازمان گذشتند.بچه ها به شوق و شعف در حالیکه چیزی را در آسمان نشانِ هم می دادند،بالا و پائین می پریدند و اما من ، نُچ نُچ کنان،از لرزش لرزش بالای سرم،به رادیو معارف گوش می کردم که زنده و مستقیم، لحظه به لحظه، پخش می کرد،کنگره خطر جریان های تکفیری را. یکی دو خیابان به طور کامل غُرق شد ، با اتومبیل هایی کمتر دیده شده، و مامورانی که به اندک بهانه ای جلوی ماشینی را می گرفتند و آن را بازرسی می کردند.فرقی نداشت راکب عمامه به سر داشته باشد یا کلاه کاسکت.باید مطیع محض بود.داعش...نامی که احتیاط را به اضافه کاری بی سابقه کشانده حتی در وسط شهرقم. نزدیک حوزه علمیه ای تازه تاسیس، منسوب به باب الحوائج(ع) و دست اندرکارانی که از پانزده روز پیش مشغول تکمیل و جفت و جور کردن ساختمانِ تازه از گچ درآمده جهت یک همایش بین المللی بودند. این را لامپ های روشن و پرشمار ساختمان و رفت و امد غیر عادی در نیمه های شب نسبتا سرد گذشته نشان می داد. شهر قم شاید این چنین مهمان متفاوت و متنوع ، یکجا به خود ندیده است.از هشتاد کشور جهان.آنهم کسانی که نباید مویی از دماغشان کنده شود و الا... دو مرجع تقلید مستقیما وارد عمل شدند. یکی به عنوان رئیس و دیگری دبیر علمی.... همه صحبت از یک خطر می کنند.خطر...

خطر جریان تکفیری دامنه ای بیش از عراق و سوریه و یا خاورمیانه دارد. امروز رهبر معظم در دیدار برخی از مهمانان،تعبیر شجره خبیثه تکفیر را به کار بردند. تکفیر و مسلمان کشی مهمان سرزده و یا دو روزه نیست،میوه یک درخت است،تنومند و ریشه دار،در سرتاسر جغرافیای اسلام و به طور خاص در سه منطقه شبه قاره هند، شبه جزیره عربستان و شمال آفریقا. سه منطقه ای که به نوعی خاستگاه تکفیرند و امروزگروه های مسلمان کش را تغذیه عقیدتی و انسانی می کنند.تکفیر یک جریان است... این را باور کنیم.تا سرچشمه ها خشک نشود هرس کردن های مقطعی هیچ دردی را دوا نمی کند.سرچشمه هایش کجاست؟دوهزار حوزه دیوبندی ها در شبه قاره؟دانشگاه اسلامی مدینه؟ و یا اخوانی های بخت برگشته مصر؟

پس اولا قبول کنیم تکفیر یک جریان است.مقدمه دارد و موخره،شناسنامه ای دارد به درازای چند قرن.بعد از ان باید خطر را بشناسیم؟ داعش و نوچه هایش خطرند اما برای که؟ برای اسرائیل در بلندی های جولان و صحرای سینا؟ یا برای نیروهای ائتلاف در الانبار عراق؟ این هیجان جوانان مسلمان کجا خرج شد؟ درغزه برای مقابله با یک غده سرطانی و یا در عراق و سوریه برای سربریدن صدها اشهد گو؟ خیانتی که تکفیر به عالم اسلام کرد نه سابقه دارد و نه تا قرن ها از ذهن ها پاک می شود. در این سه ساله یک گلوله به سوی اسرائیل شلیک نشد.آخر حق داشتند.هدیه را که نباید به صاحبش پس داد! بی ادبی است.شگون ندارد! قدس و مسجد الاقصی برای جای خالی خود در میان صدها ویدیوی رجز خوانی سیاه پوشان مسلمان حسرت می خورد. درست در زمانی که لشکرهای سپاهیان اسلام باید پشت دروازه های تل آویو با تکبیر خویش دیوار توبه یهودی را به لرزه درمی آوردند ناگهان باد استکبار فلش را برگرداند و مشتی عاشق جهاد،رو به میهن و پشت به دشمن! حمله را برق آسا شروع کردنددر حالیکه قاشق به کمر بسته اند برای هم غذائی با رسول خدا و مقدمه چینی کرده اند برای در بغل گرفتن حور العین.به وحشیانه ترین صورت ممکن سربریدند.گرازها به خود امیدوار شدند. ابلیس هم به هیجان آمد و حتی شاید شمر گونه اشک ریخت!فیس بوک و یوتیوب سرشان شلوغ شد. تصویری زمینه و سیاه در همه جا مشهور شد.اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و بعد هم فوتبال با همان سر بریده.

و اما این شجره باید از ریشه و با تیشه به درآید. کجاست بت شکن؟


 




برچسب ها : دین