سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 794620
  • بازدید امروز: 47
  • بازدید دیروز: 121
  • تعداد کل پست ها: 278
درباره
سیدمحمدحسن صالح[90]

منم مثل خیلی ها توی این عالم نفس می کشم . فقط دلم میخواد که زمین وزمان رو آلوده نکنم!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
دین[46] ، شهرضا[35] ، سیاسی[27] ، انقلاب[20] ، خاطره[18] ، سفرنامه هند[15] ، امام حسین[12] ، حجاب[10] ، پست مدرنیسم[10] ، سفرنامه عمره[9] ، رسانه[7] ، قم[7] ، انتخابات[7] ، امام زمان[7] ، اخلاق[5] ، امام رضا[5] ، غدیر علی ممیز[5] ، شادی[4] ، اجتماعی[4] ، پیامبر اکرم[4] ، حضرت معصومه[4] ، حضرت زهرا[3] ، دعا[3] ، انتخابات[3] ، امام خامنه ای[3] ، صبر[3] ، علم[3] ، عبادت[2] ، ماهواره[2] ، مرگ[2] ، مقاله[2] ، نوروز[2] ، سینما[2] ، سفرنامه هندوستان[2] ، زن[2] ، امام حسن عسکری[2] ، ازدواج[2] ، امام جواد[2] ، دوستی[2] ، خانواده[2] ، فلسطین[2] ، کتاب شناسی[2] ، کودک[2] ، شهادت[2] ، حضرت زینب[1] ، حکمت الهی[1] ، حوزه[1] ، بدعت[1] ، ترافیک[1] ، تهاجم فرهنگی[1] ، جنگ نرم[1] ، چهارشنبه سوری[1] ، امام حسن[1] ، اسرائیل[1] ، احترام به والدین[1] ، اخلاق[1] ، اربعین[1] ، آزادی[1] ، امام خمینی[1] ، امام سجاد[1] ، امام صادق[1] ، امام عسکری[1] ، امام علی[1] ، سفر نامه عمره[1] ، سفرنامه بوشهر[1] ، رضاخان[1] ، سفرنامه کردستان[1] ، شب قدر[1] ، شهید بهشتی[1] ، شهید مطهری[1] ، شیطان[1] ، هندوئیسم[1] ، ولایت فقیه[1] ، وهابیت[1] ، کتاب جدید[1] ، مسیحیت[1] ، معرفی کتاب[1] ، مفاتیح الجنان[1] ، عوض حیدرپور[1] ، عید غدیر[1] ، کودک[1] ، ماه رمضان[1] ، ماه شعبان[1] ،

همین چند ساعت پیش بود که عیال مربوطه به همراه بنده زاده نیم وجبی پاشون رو توی یه کفش کردند که الاّوبلاّ امروز جمعه ای باید ما رو یه جایی ببری.بنده حقیر هم با کلی غرولند مطالعه یک کتاب کلامی را قطع کردم ودر حین لباس پوشیدن گفتم که من باید یه حال معنوی حسابی به اینا بدم!حضرات مذکور ! پرسیدند که حالا قرار است در کجا نزول اجلاس کنیم؟در کوه خضر یا فلکه سالاریه (معروف به فلکه بستنی)؟جواب دادم قبرستون! اول فکر کردند که دارم تشر می زنم ولی در کمال تعجب بار دوم هم گفتم قبرست؛؛؛؛؛؛ون!امروز می خوام ببرمتون قبرستان وادی السلام قم! وسفر درون شهری ما آغاز شد....

از دوازده سال پیش که وارد قم شدم بین همه معروف بود  که مساحت قبرستان های قم بیش از پارک ها وفضای سبز آن است.این جمله که گاه حتی از زبان مسئولین استانی شنیده می شد مشوقی شد برای ما که در این چند ساله در کنار معلومات وسیع ارضی وسماوی مان! مفتخر به نوعی قبرستان شناسی! هم بشویم.

یکی از این قبرستان ها ،فبرستان وادی السلام قم است که در های گرانبهایی چون شهید سعیدی ،نواب صفوی وشهدای پانزده خرداد چهل ودو را در خود جای داده است.به محض ورود به قبرستان کلید حجره نوزده را از نگهبانی گرفتم .همراهان حقیر واقعا در حال شاخ درآوردن بودند که مگه ما اینجا کی رو داریم؟قدم به قدم رفتم ودرب اتاق را باز کردم وآنها عکس چهره ای آشنا را دیدند.مرحوم محیی الدین الهی قمشه ای

قبرستان نوردی! رل مهمی در سلوک معنوی انسانها دارد.به نوعی کمترین فاصله با جهان پس از مرگ را در آنجا احساس می کنی.این احساس به نوعی در بعضی جاها مثل وادی السلام نجف ویا تخت فولاد اصفهان به اوج می رسد.قبرستان ها آرامگاه هایی هستند که در دل خود ناآرامی ها بسیاری را ذخیره کرده اند.خدا می داند که این زیر چه خبر است وچه غوغایی بپاست.طلبکار وبدهکار به هم می رسند.قاتل ومقتول هم سفره می شوند وبعضی هم واقعا در آرامستان خود به سر میبرند تا وقت نفخ صور

قبرستان ها پازل عجیبی هستند.هم نه روزه در ان پیدا می کنی هم نود ساله.پیر وبرنا وزن و مرد وغنی وفقیر هیچ کدام فرقی ندارند.قبرستان نمونه کامل دموکراسی است.تمام ویرایش های دنیایی وفیلتر های این جهانی در آن رخت بر میبندد ودر یک آن تمام پست ومقام در نزد تو به هق هق می افتند ورنگ می بازند.

ومرگ قصه ای حتمی وعمومی است.مولاعلی هر روز مهمان وادی السلام نجف بودند.بسیاری از عرفا همچون سید علی آقای قاضی هم این مسلک را داشته اند.خوبست ما هم گاهی مسافر قبرستان شویم تا بیاد هادم لذات واز بین برنده خوشی های باطل یعنی مرگ بیفتیم.

 




برچسب ها : مرگ



از آن زمان که جم پادشاه ایرانی اول فروردین را آغاز سال وموسم جشن وسرور اعلام کرد حداقل سه هزار سال است که ایرانی جماعت وبه تعبیر بهتر پارسی زبانان همزمان با بهار طبیعت مراسم عید بپاداشته وشادی می کنند.از نوروز خاطرات زیادی در ذهن هر کسی وجود دارد.قدیم تر ها نوروز که می شد بسیاری از خانواده ها چرب ترین وعده غذائی شان که معمولا با نام برنج گره خورده بود تجربه می کردند.عیدی دادن هم که جزءحواشی جداناشدنی عید نوروز است هر ساله شور وشعف وصف ناشدنی را برای خانواده مخصوصا خردسالان به همراه دارد.شاید بعضی بزرگتر ها اعتقاد داشته باشند که نوروز ودید وبازدید آن برایشان عادی شده واول فرودین برایشان هیچ تفاوتی مثلا با آبان ماه ندارد اما خود همین ها قبول دارند که بعضی دوستان وخویشاوندان را فقط وفقط در مراسم نوروز می شود زیارتشان کرد وعید که بگذرد سایه شان را هم نمی توان پیدا کرد!

به هزار وچهارصد واندی سال قبل برگردیم.زمانی که دین تازه وارد در سرزمین آریائی ها جاخوش کرد وسند شش دانگ بسیاری از قلب ها را به نام خود زد.پارسیان از ظلم ساسانیان وتبعیض های زردشتی مسلکان رها شده وبا تعالیمی از جنس آسمان آشنا شده بودند.این دین عید قربان وفطر وجمعه را با خود آورد.هم چنین تبعیت محض ایرانیان از امامت و ولایت ،عید سعید غدیر خم را تاج نشین اعیاد وجشن هاو(عید الله الاکبر) نمود.اما این تازه واردها با نوروز وجشن نوروز بد رفتاری نکردند.مگر نه اینکه خود اسلام بسیاری از آداب ورسوم باقی مانده در سرزمین عربستان را بخاطر اینکه از سرچشمه ای عقلانی ویا دینی تغذیه می شدند تایید وامضاء کرد.

اسلام ویرایش جدیدی از کتاب نوروز را به جهان عرضه کرد و نگاه تازه ای را فراروی ایرانیان وتمام مشتاقان نوروز قرار داد.عید نوروز عیدی مذهبی نیست(آنچنانکه بعضی ها سخن از اسلام ایرانی می رانند)ولی ضد مذهب هم نیست.اسلام می گوید از تحویل به سوی تحول بروید.بعضی تحویل خورشید به برج حمل را جشن می گیرند اما از تحولشان خبری نیست.سال 1390یعنی هزار وسیصد ونود بار زمین دور خورشید گشته اما آیا ما هم همین مقدار دور خورشید حقیقت یعنی حجت خدا بر روی زمین گشته ایم ؟

نمی دانم چرا بعضی ها اصرار دارند  که در نوروز خبری از دین وخدا وعرش نباشد.اسلام چیز زیادی از ما نمی خواهد.صاحبان شریعت از ما خواسته اند که در چنین ایامی چشممان از ظرف ها آجیل ومیوه واحیانا نگاه های حرام ! بالاتر رفته وبا نگاه به شکوفه های بادام وزرد آلو بیاد قیامت وآنور خاک بیفتیم.از ما می خواهد از شکوفه هم بالاتر برویم وبا نگاه به خورشید یاد کنیم از اعتدال ومیانه روی نوروز،زیرا اول فروردین یکی از دو روزی است که مدت زمان شب وروز کاملا مساوی است.اسلام از ما می خواهد که بدانیم برگردان شمسی عید غدیر (18ذی حجه )اول فروردین است ودر این روز با گناه از ولایت دور نشویم.

دعای سال تحویل کاملا هماهنگ با سیاست (از تحویل به سوی تحول)ارائه شده است:

یا مقلب القلوب والابصار *یا مدبر الیل والنهار *یا محول الحول والاحوال*حول حالنا الی احسن الحال

 

 




برچسب ها : نوروز برچسب ها : شادی



 

دانشمندان می گویند که بدترین مکان برای مطالعه، اتاق خواب است.علتش هم تفریبا واضح است،چون شما حتی اگر استراحت کافی هم کرده باشید بعد از چند دقیقه حضور در اتاق خواب عملا با فضای خاصی مواجه می شوید که شما را به خوابیدن ترغیب کرده وکم کم پلک های شما هوس می کنند که همدیگر را در بغل بگیرند!هم چنین اکثر دانشجویان واهل تحصیل معتقدنداصولا مطالب علمی ودقیق در کتابخانه ها بهتر فهمیده می شود تا مثلا در اتاق خوابگاه و... مکان وفضای وجودی در حسن فهم وسوءفهم نقش خیلی کلیدی دارد.

مکان زندگی نوعی همجواری به حساب می آید .مگر نه اینکه روایات دین ما یکی از شرایط دوست خوب را این می داند که با دیدنش به یاد خدا بیفتیم(من یذکرکم الله رویته)در مورد مکان هم همین طور است.خاک های مختلف خود قصه های گویایی هستند از بار ارزشی که به همراه دارند.از یک سو نماز خواندن در زمین های شوره زار کراهت دارد واز سویی دیگرامام صادق علیه السلام خوابیدن در شهر مکه را نوعی عبادت برمی شمارند.

راز این عزت وذلت ها چیست؟چرا اولین گزینه ای که با شنیدن نام قم به ذهنتان می آید با اولین گزینه ای که باشنیدن مثلا تهران وشیراز به ذهنتان خطور می کند متفاوت است.دینداری در قم بوی دیگری دارد.در همه جای عالم،تشیع واسلام ناب را با قم وحوزه علمیه اش پیوند زده اند.سرزمینی که به شهادت احایث بیشترین تعداد از 313یار امام زمان (عج)را از آن خود کرده است ودر طول تاریخ مامن وماوای شیعیان به شمار می آمده است.کلان شهری که با وجود بیش از یک میلیون جمعیت ومهاجران بسیار ،یادگار حضرت زهرا(س)یعنی چادر را بیش از بقیه جاها می توان یافت.نه خاک قم حاصلخیز است که کسی به امید زراعت بیاید ونه هوای دلچسبی دارد که اهل سیاحت را به خود جذب کند.تمام دار وندار قم گوهری است بنام بی بی فاطمه معصومه(س)

اما... اگر به درستی گفته می شود که کشور ما در تیررس تهاجم فرهنگی است در تتمه اش باید گفت که قم تحت تهاجم خاص فرهنگی قرار گرفته است.هم بودجه اش خاص است وهم شگردهایش!چون قم دیده بان عالم تشیع است وزدن دیده بان کار همه کس نیست.

خدایا!

من را شکر گزار این نعمت یعنی تنفس در معنویت قم و آشیانه اهل بیت قرار بده. 




برچسب ها : حضرت معصومه برچسب ها : قم



قحطی وخشکسالی سامرا را فرا گرفته بود.کشت زارها از خشکی همرنگ آفتاب شده بودند ولب های تشنه هر روز داغشان سنگین تر می شد.اوضاع آنقدر بحرانی بود که خلیفه عباسی مجبور شده بود که غرور خلافت را کنار گذاشته واز امام حسن عسکری (ع)که سالها بود در زندان او اسیر بود درخواست اقامه نماز باران را نمود.لطف امام نسبت به امت رسول الله باعث می شود درخواست دشمنش را رد نکند وفردای آن روز امام یازدهم شیعیان به همراه خیل عظیمی از مسلمانان پابرهنه عازم بیابان شدند ونماز را اقامه کردند.این عمل سه روز تکرار شد اما انگار آسمان از این روضه به گریه نیفتاد وقطره بارانی نیامد که نیامد.

روز چهارم خبری عجیب در شهر پیچید...زلزله ای اعتقادی پایتخت حکومت اسلامی را لرزاندوهمه را در بهت وتعجب فرو برده بود.خبر از این قرار بود که مسیحیان به همراه پیشوای خود به بیابان رفته واز خداوند طلب باران کرده اند وهمه اهل سامرا شاهد بودند که باران مفصلی شهر تشنه شان را فراگرفت.برخی از مسلمانان این حادثه را اتفاقی دانستند.اما نه....این حادثه در روز بعد تکرار شد وباز باران آمد.هرقطره باران که به پائین می آمد عرق تردید مسلمانان هم پایین می ریخت که نکند راه را اشتباه رفته ایم ویا....

خبر به گوش حجت یازدهم خدا در زندان رسید.زمان،زمانی بود که باید دین حق را از شک وشبهه نجات داد.حضرت فرمودند که فردا عازم بیرون شهر می شوم و شک را از بین می برم.

روز سوم شد.پیشوای راهبان با راهبان همراهش به همراه امام عسکری یعنی تنها دلخوشی مسلمین به بیرون شهر رفتند.امام وقتی راهب را دیدند که دست به دعا بلند کرده است ،به یکی از غلامانش دستور داد که دست راست آن راهب را بگیرد وآنچه میان دو انگشت اوست بگیرد.او فرمان حضرت را مو به مو انجام داد واز میان دو انگشت راهب استخوان سیاهی را گرفت وآورد.مولای ما آن را گرفت ،سپس به راهب فرمود:حالاطلب باران کن! باران که نیامد هیچ ،چند ابری هم که در آسمان بودند کنار رفتند.

خلیفه پرسید :ای ابامحمد این استخوان کیست؟

فرمود:این استخوان یکی از پیامبران الهی است واین مرد از نسل آن پیامبر است که این استخوان به دست او افتاده است .هرگز کسی استخوان پیامبری را بیرون نمی آورد ودعا نمی کند مگر اینکه از آسمان باران می بارد.

منبع:بحار الانوار،ج50،ص270،حدیث37




برچسب ها : امام حسن عسکری برچسب ها : مسیحیت



آیا تابه حال نظر واقعی خودتون راجع به دین رو  زیر ذره بین گذاشتید؟منظورم تعریف دین نیست که در این یه قلم فیلسوفان دین سنگ تمام گذاشته اند وتا کنون بیش از صد تعریف رنگارنگ از این ور واونور عالم به دست ما رسیده است.منظورم اینه که ما تا چه حد برای آموزه های دینی وحلال وحرام خدا ارج وقیمت قائلیم.در وهله اول جواب می دهید که این دیگه چه سوالی است.معلومه که دین چیز خوبی است .بر منکرش هم لعنت.

اما کمی ریز تر شویم وصریح تر.خیلی از دور وبری های ما اعم از مردم عادی ویا مسئولین الحق والانصاف نگاه مثبتی به دین دارند اما این نگاه مقدس وارزشمند در ترجمان حکومتی اش گاه به علاقه ترجمه می شود ونه ضرورت.خیلی از مسئولین ما نگاهشان به دین ودینداری عملا سکولاریستی است اما خودشان خبر ندارند.شاید با شنیدن اسم سکولاریسم حالت تهوع به آنها دست دهد اما ناخودآگاه در مقام بخشنامه وعمل در آن راه گام بر می دارند.

در این باورهای بی صدا ولی کمر شکن دین صرفا بعنوان یک علاقه تفسیر می شود ونه ضرورت.یعنی نمادهای دینی وروح معنوی حاکم برجامعه را ضروری ندانسته وصرفا آن را مانند علاقه به کارهای هنری مثل خطاطی ونقاشی می دانند.حتما دیده اید شاعران زبردستی را که آنقدر غرق در ساحت شعر وشاعری شده اند که اگر روزی بگذرد وچند بیتی شعر نسرایند مریض می شوند.بعضی ارادت ها به دینداری هم در همین حد است .این فکر معتقد است که قشری در جامعه وجود دارد که تا به هیئت نرود ونگاهش به سردر مسجدوحسینیه نیفتد آرام نیم گیرند.خب،وظیفه حکومت هم تامین نیازهای جامعه است،پس درنتیجه به مساجد وحوزه های علمیه کمک می کنیم،هزاران جلد قرآن چاپ می کنیم،زوج های جوان را هم می فرستیم کنار کعبه وهزار کار خوب دیگر.

این نگاه اگر چه مثبت وقابل تقدیر است اما تبعات خطرناکی را به دنبال دارد.مهم ترین مشکل آن اینست تصمیمات دینی کلان مجذوب آهن ربای انتخاب مردم است.حال چه این انتخاب درست باشد وعلی را به سرکار آورد وچه اشتباه باشد واو را خانه نشین کند.

نگاه درست آنست که حلال وحرام شرعی را برای جامعه نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت بدانیم.عدم نگاه به دین بعنوان یک ضرورت در بزنگاه های مختلفی منشا خطر می شود و ویروس ناشناخته ای است که سالها بعد سرعت معنویت ناب را کند وآهسته میکند.آنگاه تکیه کلامت این می شود که مردم می خواهند فلان شود وهمان ها می خواهند فلان کار نشود.آنچه سروری می کند  نظر خلق می شود واگر نام نماز وروزه ای هم برده میشود طفیلی انتخاب وعلاقه فعلی مخلوقات است وبس.یعنی ابتدای کار با تسبیح وصلوات راه مسجدی شده باز می شود چون مردم می خواهند اما با تغییر ذائقه مردم درب مسجد تخته می شود ودر هر دو حال مسئول مربوطه نمازش را سر وقت بجا می آورد!

پس دین را بخاطر خود دین بخواهیم ونه بخاطر متدینین.




برچسب ها : دین


صفحات :
|  <  <<  41  42  43  44  45  >>  >  |