سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 789217
  • بازدید امروز: 30
  • بازدید دیروز: 76
  • تعداد کل پست ها: 278
درباره
سیدمحمدحسن صالح[90]

منم مثل خیلی ها توی این عالم نفس می کشم . فقط دلم میخواد که زمین وزمان رو آلوده نکنم!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
دین[46] ، شهرضا[35] ، سیاسی[27] ، انقلاب[20] ، خاطره[18] ، سفرنامه هند[15] ، امام حسین[12] ، حجاب[10] ، پست مدرنیسم[10] ، سفرنامه عمره[9] ، رسانه[7] ، قم[7] ، انتخابات[7] ، امام زمان[7] ، اخلاق[5] ، امام رضا[5] ، غدیر علی ممیز[5] ، شادی[4] ، اجتماعی[4] ، پیامبر اکرم[4] ، حضرت معصومه[4] ، حضرت زهرا[3] ، دعا[3] ، انتخابات[3] ، امام خامنه ای[3] ، صبر[3] ، علم[3] ، عبادت[2] ، ماهواره[2] ، مرگ[2] ، مقاله[2] ، نوروز[2] ، سینما[2] ، سفرنامه هندوستان[2] ، زن[2] ، امام حسن عسکری[2] ، ازدواج[2] ، امام جواد[2] ، دوستی[2] ، خانواده[2] ، فلسطین[2] ، کتاب شناسی[2] ، کودک[2] ، شهادت[2] ، حضرت زینب[1] ، حکمت الهی[1] ، حوزه[1] ، بدعت[1] ، ترافیک[1] ، تهاجم فرهنگی[1] ، جنگ نرم[1] ، چهارشنبه سوری[1] ، امام حسن[1] ، اسرائیل[1] ، احترام به والدین[1] ، اخلاق[1] ، اربعین[1] ، آزادی[1] ، امام خمینی[1] ، امام سجاد[1] ، امام صادق[1] ، امام عسکری[1] ، امام علی[1] ، سفر نامه عمره[1] ، سفرنامه بوشهر[1] ، رضاخان[1] ، سفرنامه کردستان[1] ، شب قدر[1] ، شهید بهشتی[1] ، شهید مطهری[1] ، شیطان[1] ، هندوئیسم[1] ، ولایت فقیه[1] ، وهابیت[1] ، کتاب جدید[1] ، مسیحیت[1] ، معرفی کتاب[1] ، مفاتیح الجنان[1] ، عوض حیدرپور[1] ، عید غدیر[1] ، کودک[1] ، ماه رمضان[1] ، ماه شعبان[1] ،

 

مدت ها است که می شناسمش. از کوچکی ، شاید پنج یا شش ساله بودم که با نام مدرسه علمیه امام صادقکه موسس آنست اشنا شدم. مدرسه ای که تا سال پیش که حوزه علمیه خواهران از آنجا نقل مکان نمود بیشتر مراجعینش را جماعت ضعیفه!ها تشکیل می دادند و البته چند ماهی است که پای آقایان بیشتر از قبل به آن باز شده است. پدرم سالیانی است که رسم و عادت دارند در هفته حداقل یک بار به دیدارش بروند. او در آستانه هشتاد سالگیاست با حافظه ای بس جوان و ذهنی پر از جولان و سخن دانی بس ملیح و با نمک که اگر برایت باب سخن را باز کند بعید است به راحتی از او دل بکنی و جدا شوی .

از عید امسال تصمیم قاطع گرفتم که خدمتش بروم تا هرانچه از تاریخ معاصر شهرضامی داند برایم بازگو کند.هی امروز و فردا کردم و تاخیر پشت تاخیر تا اینکه ماه رمضان شد و دست تقدیر بر این قرار گرفت که روزه هایم را در شهرضا (و نه در قم) افطار کنم. وقتی خدمتش گفتم که قصد دارم خاطرات شما را در این یک ماهه ضبط کنم با روی باز استقبال کرد و به سرعت قرار و مدارها گذاشته شد.به خوبی خاطرات پنج سالگی اش و بازتاب حوادث رضاخانی را در شهرضا باز گو می کرد. او مدت زیادی از عمرش را در کارخانه نوین شهرضا کارگری کرده است. مرکزی بزرگ که روزگاری نبض اقتصادی شهر به شمار می آمده و بسیاری از اجتماعات و اعتراض ها نطفه اش از آنجا بسته می شد.قرارمان بر این بود در مرور خاطرات نقش روحانیت و متدینین شهر بیشتر برجسته شود و ناگفته هایی از این دست رو شود. تلاشهای علمای شهرضا در برچیدن بساط بهائیان و کوچ دادن آنها، خویشتن داری  بزرگانی چون حکیم فرزانه و آیت الله مهدوی در کاستن تخاصمات و اصطکاکات دو خان و دو محله شهرضا،دعوای کش و قوس دار خانی و مسجدی و پشت پرده های آن ، بازتاب جریانات سیاسی ملی و مذهبی در دهه چهل و پنجاه در شهرضا، ماجرای تاسیس حسینیه سادات و به دنبال آن مدرسه اقدمیه و صاحب الزمان(عج)، جلسات معروف علمای برجسته شهرضا در پنجشنبه ها که حدود نیم قرن برقرار بود و برخی جلسات موضوعات مطروحه در آن ، راه پیمایی ها و حوادث مربوط انقلاب اسلامی در شهرضا و نام بردن و بیان خاطرات از بسیاری از علمای مخلص و متعهد که شاید امروزه نامی از آنها حتی در بین طلاب شنیده نمی شود و یا شاید در گوشه دیگری از ایران و یا جهان سکنی گزیده اند تنها گوشه ای از خاطراتی بود که حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ نعمت الله جعفری در بیش از ده جلسه برایم متواضعانه نقل نمودند.قصد دارم به امید خدا بعضی از گنجینه های تاریخ را به مرور در وبلاگ قرار دهم. تا خدا چه خواهد.


 




برچسب ها : شهرضا



 

انتخابات 24 خرداد 92......آیا فتنه جدیدی در راه است؟ قبل از انتخابات یا بعد از آن؟ اصلا دولت احمدی نژاد تا ان وقت مانا و ماندگار است؟آیا برگزاری دو انتخابات ناهمگون به نفع نظام است؟ شهرضای صدو چند هزار نفری و صد کاندید برای شورا ! وده ها سوال دیگر که با تحویل سال جدید هر روز داغ تر و داغ تر می شد...

بعد ازظهر 25 خرداد 92

اصلا نای راه رفتن ندارم.باید مواظب باشم که از پله های متعدد فرمانداری شهرضا نیفتم! عجله می کنم تا به ماشین نوک مدادی ام برسم و بعدهم خانه و یک خواب مفصل...تازه یادم می افتد که ماشینم تعمیرگاه است و مثل یک عابر حیران به دنبال صاحب ماشینی می گردم. معاون سیاسی فرماندار که به علت خستگی زیاد فشارش در حال ولو شدن! است در حالی که دارد درب اتاقش را قفل می کند مرا می بیند و دعوتم می کند به سوار شدن به پرایدش.... یک بیداری چهل ساعته که اگرچه از نظر زمانی بارها سابقه کرده ام اما از نظر فشار کاری برایم بی سابقه بود.حضور در فرمانداری در اولین ساعت صبحگاه روز انتخابات،بازدید از حدود بیست شعبه رای گیری در شهرستان به عنوان عضو هیئت اجرایی انتخابات،تب و تاب نتیجه انتخاب رئیس جمهور و جذر و مد کشنده آراء رئیس جمهور منتخب به طوریکه گاه صندوقی بما می گفت کار تمام است و صندوق دیگر می گفت جمعه بعدی هم مهمانید!  و تازه بعد از نماز صبح اولین صندوق های شورای شهر به فرمانداری رسید .عوامل اجرایی صندوق ها با عجله فراوان صندوق ها و لیست شمارش بلند قامتی را  که حسابی روی اعصابشان راه رفته بود را با غرولند جلویمان پهن می کردند و از ما می خواستند که فی الفور مرخصشان کنیم تا بروند لالا! تا حوالی ظهر صندوق پشت صندوق بود که وارد فرمانداری می شد و در این گیر ودار که اصلا تجمیعی شروع نشده بود بعضی ها پشت نرده فرمانداری التماس می کردند که نتیجه را به آنها بگوییم!. کار کمر شکن شروع شد. اعضای هیئت اجرایی دور یک میز نه چندان مستحکم نشستند و بعد از باز نویسی اراء تمام صندوق ها به ترتیب نفرات ، کار تجمع آراء حدود هشتاد نفر کاندیدای شورای شهر را به اتمام رساندند با نتیجه ای که به سرعت معروف شد به :5+6....

به خانه رسیدم. نفسی که تازه کردم ، موذن صلای اذان در داد که الله اکبر الله اکبر...

لبخند رهبر را که از طریق امواج سیما دیدم خستگی از تنم جل و پلاسش را جمع کرد و الفرار. به جز یکی از منتخبین شورا ها که به واسطه تماس با ابوی، ابلاغ خسته نباشید نموده بودند دیگر خبری از دست مریزاد و خسته نباشید و این حرف ها نبود....بنابر این چاره را در این دیدم که خودم از خودم تشکر کنم: خسته نباشم! خدا قوت

 

 




برچسب ها : شهرضا برچسب ها : انتخابات برچسب ها : سیاسی برچسب ها : خاطره



از مهم ترین تشکل های اجتماعی و سیاسی که اگرچه عمرشان تنها به اندازه ایام انتخاباتی است اما بسان رودخانه ای فصلی، جنب و خروش غالبا مثبت و منطقی را ایجاد می کنند ائتلاف های انتخاباتی است.برخلاف های ائتلاف های مجلس و ریاست جمهوری که بیشتر در پایتخت و کلان شهرها خودنمایی می کند،مردم در شهرهای کوچک نسبت به ائتلاف های انتخاباتی شورای شهر احساس همدلی و شور بیشتری می کنند. با اینحال در بسیاری از شهر ها از جمله شهرمان شهرضا ،رای دهندگان بیش از انکه به مشورت لیست های پرآب و رنگ انتخاباتی وقعی بنهند ، تکیه بر شناخت شخصی خود از نامزد و یا خانواده او می کنند حتی اگر باعث شود که قسمتی از برگه رای از لیست نامزدها خالی بماند و کامل نشود.

با شروع تبلیغات انتخابات شورا ها، در شهرضا هم  لیست های مختلف انتخاباتی که حاصل رایزنی های متعدد و وقت گیر از ماه ها قبل بوده اندخودنمایی کرده و مردم را دعوت به اعتماد به آنها می کند.در یک نگاه منصفانه باید گفت با شروع زمان تبلیغات انتخابات شوراها شور و فضای انتخاباتی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری رشد فزاینده ای کرد و با تغییر چهره فیزیکی شهر و برجسته شدن کاندیداتوری نامزدهای شورا انهم در شهری که هنوز اسیر بی تفاوتی مدرن نسبت به سرنوشت اجتماعی خویش نشده است بحث ها و گریزهای انتخاباتی را به لایه های مختلف اجتماعی اعم از خانواده ها و صنوف متنوع خدماتی وشهری باز کرده است.در برجستگی و اهمیت انتخابات شورا ها همین بس که اهل جمعه و جماعت در این ایام مواجه با طیف خاصی از متخصصین و شهرشناسان نماز جمعه اولی و جماعت اولی(و خدای ناکرده نماز اولی!)می شوند که در این روزها سعی می کنند به هر قیمتی شده و لو حضور افراطی و ناشیانه در مراسمات مذهبی و سیاسی و هم چنین چاپ انواع مختلف عکس های متعدد متناسب با سلیقه های مختلف اعم از بی ریش، با ریش وپروفسوری! در میان آراء مردم جایی برای خود باز کنند و بگویند ما هم آره....!.بالا رفتن تعداد اعضای اصلی وعلی البدل شورای شهروهم چنین سرشکن شدن قیمت سرسام آور تبلیغات دلایل قانع کننده ای برای حضور نامزدها در ائتلاف ها شده است. ائتلاف هایی که معمولا بر سه محور قومیت ، همفکری سیاسی و هم چنین شغل ها و تخصص های مرتبط با مدیریت شهری بنیان نهاده شده است.در برخی موارد هم خویشاوندی نسبی و سببی کاندیداها باعث تشکیل خرده ائتلاف شده است و نفراتی کمتر از 11 نفر با هم متحد شده اند.از حیث سیاسی برخی لیست ها از اعلام وفاداری به یک طیف خاص سیاسی هیچ ابایی ندارند و برخی دیگرهم  با ادعای فراجناحی بودن با گزینش از لیست های حزبی مختلف فهرستی نوپدید را سامان داده اند ولو اینکه همگی انها در لیست های دیگر هم به چشم می خورند. ازحیث جنسیتی خانم ها حضور پر رنگ تری نسبت به دوره های قبلی دارند اگرچه هنوز در اقلیت به سر می برند.با اینکه به دلایل خاصی، شخصا مخالف حضور روحانیت در شوراهای شهر(بجز در چند مورد نادر مانند شهر قم) هستم ولی مردم شهرضا در این دوره شاهد حضور چند طلبه هم در این رقابت و ماراتن سیاسی هستند. برخلاف حاشیه نشینان و اقوام مهاجر شهر که حضور نامزدی از لیست مورد نظر خود را در گروه های رقیب نوعی خیانت و خودکشی سیاسی محسوب می نمایندوحتی بنابر شنیده ها ، چاپخانه های شهرضا را برای چاپ پوسترهای تبلیغاتی خویش قابل ندانسته وبه مرکزاستان رجوع کرده اند اما در مرکز شهر خبری از این حساسیت ها نیست وعکس برخی از نامزدها در اکثر ائتلاف ها به چشم می خورد.پدیده ای که اگرچه اکثرا ان را خوش داشته و نشان از مقبولیت عمومی ان کاندیدا می دانند اما من نظر دیگری داشته و آن را حداقل در برخی موارد نشان از لجام گسیختگی فکری کاندیدا و حالت بساز و دم خوری با همه افکارولو در حالت متناقض و پارادوکسیکال می دانم.

با اینکه در بین حدود صد کاندیدای شورای شهر یقین به انحراف اعتقادی و یا اخلاقی برخی از چهره های ولو مطرح و ظاهر الصلاح دارم و به نوبه خود در رد صلاحیت آنها در هیئت اجرایی به عنوان اولین ومظلوم ترین مرجع تشخیص صلاحیت نامزدها ، براساس وظیفه شرعی از هیچ کوششی دریغ نکردم ، اما امیدوارم مردم فهیم شهرضا با انتخاب اگاهانه و فرا رفاقتی و فراخویشاوندی خویش اولا در خلق حماسه سیاسی که مقدمه منطقی و لازم ایجاد حماسه اقتصادی است به نوبه خویش سهیم شوند و ثانیا از ورود افرادی که هیچ سنخیتی با خوی مذهبی شهرمان ندارند و تنها به طمع حق جلسه های معروف شورا ! به انقلابی گری فصلی و تدین موسمی! روی آورده اند و یا کسانی که در برنامه هاشان فرهنگ و توجه به حیا و نجابت شهری و محیطی جایی ندارد قاطعانه جلوگیری کرده و پاسداران خوبی برای خون شهدای خوش فرجام این شهر علی دوست و حسینی مسلک باشند.انشاء الله




برچسب ها : شهرضا برچسب ها : انتخابات برچسب ها : سیاسی



 

به یکی از هم لباسی ها که هم افکارش ناب و توحیدی است وهم ظاهر و هیکلش یکتا و تک است گفتم فلانی خوب این ور و آنور پامنبری و مستمعت جور است وبرایت دست و پا می شکنند و صلوات ها را پیاپی و بدون وقفه برای سلامتی و ناز نفست به آسمان روانه می کنند...آهی کشید و لحظاتی بعد درگوشم گفت: گول ظاهر را نخور خیلی از جاها ما را می خواهند تا صرفا زینت المجالسباشیم و بس به این معنا که با بودنمان ظاهری موجه کرده و دهان خیلی ها را می بندند اما خاصیت زینت اینست که اگر نباشد هم به  جایی برنمی خورد وهیچ گاه کار ستون و عمود را انجام نمی دهد......

پس از سالیانی چند که در قالب نظارتی در انتخابات های متعدد مجلس و ریاست جمهوری در شهرضا حضور داشتم این دوره طی یک کوچ سیاسی معتمدین شهرستان حقیر را قابل دانسته و بعنوان عضو اصلی هیئت اجراییانتخابات در پیش روی شوراها برگزیدند.بر حسب وظیفه هشت نفر هیئت اجرایی به همراه اعضای اداری آن طی جلسات متعدد کار بررسی صلاحیت نامزدهای شورای شهر شهرضا و منظریه را انجام دادند.در این فاصله به واسطه ناشناس بودن گروه کثیری از نامزدها تحقیقات وسیع و وقت گیری توسط تک تک اعضا انجام گرفت وحتی در مواردی شخصا در دانشگاههای غیرشهری محل تحصیل نامزدها حضور یافته و پرونده اخلاقی و تحصیلی شخص مورد واکاوی قرار گرفت. طبق قانون انتخابات یکی از مهم ترن ملاک های تایید صلاحیت ثبت نام کنندگان ، اعلام عدم تخلف از سوی مراجع چهارگانه(دادگستری،نیروی انتظامی،اداره اطلاعات و اداره ثبت و احوال)است. از لطائف این هیئت اجرایی انکه با توجه به تاخیر مراجع چهارگانه در پاسخ به استعلامات ، لیستی که بعنوان رد صلاحیت خروجی این هیئت قرار گرفت دقیقا مطابق با نظرات و جواب هایی بود که از مراجع چهارگانه دریافت شد واین نشان از دقت و درایت اعضای اجرایی از یک سو و بی طرفی کامل وتام آنان در تایید صلاحیت ها داشت.در مرحله بعد با اعمال نظر هیئت نظارت انتخابات شوراها که برخلاف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اعضای ان توسط نماینده شهر در مجلس انتخاب می شوند چند نفری از لیست تایید شده ها کاسته شدند ورقم رد صلاحیت شده ها به بیش از بیست نفر رسید.من درمورد کسانی که توسط این هیئت رد شده اند و اینکه رد آنان واقع بینانه بوده  ویا اینکه تحت فشار افراد دیگری انجام شده فعلا اظهار نظری نمی کنم. طبق روال قانونی رد صلاحیت شده ها به هیئت نظارت استانی شکوه می برند  و شکایت که چرا ما را رد فرمودید؟ بعد از گذشت ده روز از کش وقوس هیئت نظارت استانکه متشکل از چند نماینده استان است لیست خروجی این هیئت که اتفاقا نماینده شهرمان هم در آن عضو است خواندنی است و تاسف بار ازاین جهت که قانون به چه ارزانی و مفت در این دیار لِه و نابود می شود ! در کمال ناباوری بعضی از کسانی که مراجع امنیتی برجرائم مختلف انها اعم از اعتیاد و رشوه و حتی قاچاق صحه گمارده بودند به مدد تساهل و تسامح بیجا و یا شاید همگرایی سیاسی با یک طیف خاص الخاص! به سلامت و عین شاخ شمشاد  بیرون امدند وتا ناف خندیدند به امد و شد چند نفر آدمیزادی که موقتا نام هیئت اجرایی شهرستان را یدک می کشند و شاید هم در دل مهیا شدند برای خط ونشان هایی که قرار است بعد از انتخابات برای این گروه بکشند.

من نمی گویم که هیئت نظارت استان حق ندارد کسی را تایید صلاحیت ویا رد صلاحیت کند چه اینکه فلسفه وجود ان رسیدگی به شکایات است و چه بسا در این میان افرادی هم به ناحق و از روی اشتباه رد شده باشند ولکن گاه دامنه این باز بینی ها و ساخت و پاخت های بالادستی انقدر بودار و سیاست زدهمی شود که جای هرگونه خوش بینی و حمل بر صحت را می بندد .

اینجاست که باید سوگمندانه گفت این هشت نفری که وقت گذاشته و با وجود تمام خطرات و تهمت ها صرفا بخاطر انجام وظیفه شرعی و ملی خویشتن بِه گزینی کرده و بر مبنای اطلاعات موثق و قابل قبول برخی از نامزدها را رد صلاحیت کرده اند ،آیا واقعا هئیت اجرایی هستند و یا اینکه در واقع زینت الانتخاباتی بیش نیستند!؟ 

 

 




برچسب ها : شهرضا برچسب ها : انتخابات



عکس هم مانند رفیق است که هرچه قدیمی تر باشد ارزشش بیشتر است. گاهی یک تصویر بجا مانده از یک دوست و یا استاد همه وجودمان را می برد به گذشته ای دور یا نزدیک و تازه حسرت می خوریم که چه زود از دستمان رفت. از حدود چند ماه قبل دوستان گرداننده سایت وارثون که نگارخانه علماست و چندین هزار عکس از علمای شناخته شده و ناشناخته جهان تشیع را به نمایش گذاشته است از من درخواست عکس هایی از مرحوم پدر بزرگم را می نمودند. دست مریزاد گفتم به این ابتکار و قسمتی از عکس های آن مرحوم را جهت نمایش عمومی در اختیارشان گذاشتم. با اینکه مرحوم ممیز اصلا تمایلی به تصویر برداری از خودشان توسط دیگران نداشتند اما با این وجود برخی موفق به عکس برداری شده اند.برای دیدن عکس ها اینجا را کلیک کنید.

 




برچسب ها : شهرضا برچسب ها : غدیر علی ممیز


صفحات :
|  <  1  2  3  4  5  >>  >  |