سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 788523
  • بازدید امروز: 75
  • بازدید دیروز: 10
  • تعداد کل پست ها: 278
درباره
سیدمحمدحسن صالح[90]

منم مثل خیلی ها توی این عالم نفس می کشم . فقط دلم میخواد که زمین وزمان رو آلوده نکنم!

جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
دین[46] ، شهرضا[35] ، سیاسی[27] ، انقلاب[20] ، خاطره[18] ، سفرنامه هند[15] ، امام حسین[12] ، حجاب[10] ، پست مدرنیسم[10] ، سفرنامه عمره[9] ، رسانه[7] ، قم[7] ، انتخابات[7] ، امام زمان[7] ، اخلاق[5] ، امام رضا[5] ، غدیر علی ممیز[5] ، شادی[4] ، اجتماعی[4] ، پیامبر اکرم[4] ، حضرت معصومه[4] ، حضرت زهرا[3] ، دعا[3] ، انتخابات[3] ، امام خامنه ای[3] ، صبر[3] ، علم[3] ، عبادت[2] ، ماهواره[2] ، مرگ[2] ، مقاله[2] ، نوروز[2] ، سینما[2] ، سفرنامه هندوستان[2] ، زن[2] ، امام حسن عسکری[2] ، ازدواج[2] ، امام جواد[2] ، دوستی[2] ، خانواده[2] ، فلسطین[2] ، کتاب شناسی[2] ، کودک[2] ، شهادت[2] ، حضرت زینب[1] ، حکمت الهی[1] ، حوزه[1] ، بدعت[1] ، ترافیک[1] ، تهاجم فرهنگی[1] ، جنگ نرم[1] ، چهارشنبه سوری[1] ، امام حسن[1] ، اسرائیل[1] ، احترام به والدین[1] ، اخلاق[1] ، اربعین[1] ، آزادی[1] ، امام خمینی[1] ، امام سجاد[1] ، امام صادق[1] ، امام عسکری[1] ، امام علی[1] ، سفر نامه عمره[1] ، سفرنامه بوشهر[1] ، رضاخان[1] ، سفرنامه کردستان[1] ، شب قدر[1] ، شهید بهشتی[1] ، شهید مطهری[1] ، شیطان[1] ، هندوئیسم[1] ، ولایت فقیه[1] ، وهابیت[1] ، کتاب جدید[1] ، مسیحیت[1] ، معرفی کتاب[1] ، مفاتیح الجنان[1] ، عوض حیدرپور[1] ، عید غدیر[1] ، کودک[1] ، ماه رمضان[1] ، ماه شعبان[1] ،

 

 

رمضان 1357

رمضان امسال رمضان دیگری بود با شور و حال هر چه بیشتر و نزدیکتر به رمضان اسلامی. به مدت دو هفته سخنرانی های مبسوطی توسط حاج شیخ خلیل الله ملکیان صورت گرفت(در مسجد محله اقا و مسجد قائم) و برای مردم نقش رهبری و از خودگذشتگی های آیت الله خمینی و مبارزات او به خوبی تفصیل و مورد بحث قرار گرفت. در روز 20و21 رمضان تظاهرات بیدار کننده ای توسط جوانان مسلمان و غیور صورت گرفت که بسیار حساس بود و در هر دو مورد پلیس به شدت مداخله و مردم را مضروب ساخت. درضمن در طول ماه رمضان همه روزه مقادیر زیادی اعلامیه توزیع و مردم ان را مطالعه می کردند.در روز 21 رمضان شیشه دو بانک نیز شکسته شد.

دوشنبه سیزدهم شهریور 1357 مصادف با عید فطر

عید فطر امسال عید فطری فراموش ناشدنی در طول تاریخ شهرضاست. اولین تظاهرات بسیار وسیع و گسترده در همه جوانب با نظم و ترتیب و سازماندهی خاص وهرچه بهتر انجام شد.صبح ساعت هفت و نیم جمعیت کثیری با شرکت روحانیون در تکیه علیا تجمع کردند.این جمعیت با در دست داشتن تمثال های ایت الله خمینی و پلاکاردهای که در انها جملاتی مثل(رهبر ما خمینی است)، (ما خواستار حکومت اسلامی هستیم)،(درود بر خمینی مجاهد) درج شده بود در ساعت هشت صبح از تکیه علیا به حرکت در امدند.مامورین که از خشم مردم سخت وحشت زده بودند از دور مراقب اوضاع بودند ولی درگیری ای پیش نیامد.پس از طی خیابان خیام(جنوبی و شمالی) جمعیت که بالغ بر 15 هزار نفر بودند از طریق خیابان اردیبهشت وارد مسجد حمیدی شدند در حالیکه شعارهایی یکپارچه انقلابی سر می دادند و جلوی ارتشی ها می گفتند: برادر ارتشی چرا برادر کشی،ارتشی برادر ماست،ایران کشور ماست.

پس از برگزاری نماز با شکوه عید فطر و سخنرانی دو تن از روحانیون جمعیت فوج فوج در حالیکه روحانیون در پیشاپیش حرکت می کردند تا فلکه مرکزی به تظاهرات ادامه دادند. در فلکه مرکزی از مردم درخواست شد که متفرق شوند. ضمنا اعلامیه های زیادی در مسجد حمیدی پخش شد.

پی نوشت:

  اول: متاسفانه تدوین تاریخ انقلاب در شهرهای زیادی همچون شهرضا مورد غفلت و بی مهری واقع شده است. با اینکه در مورد انقلاب اسلامی هنوز می توان از تاریخ شفاهی و بازماندگان ان وقایع در تدوین ریز فعالیت های انقلابیون بهره برد و لیکن یکی از زیباترین یادگارهای مکتوب از ان دوران خاطرات دست نویس شهید همت از راهپیمایی های شهرضا در فاصله شهریور تا بهمن ماه 1357 است که بصورت روزانه یا هفتگی توسط ان شهید نوشته می شده است . سعی می کنم در طول بهمن ماه برخی از مهم ترین این وقایع را عینا و باکمترین تصرف منتقل نمایم .از نکاتی که برای ان باید گریست انکه طبق این دست نوشته ها ازیک یا دو تظاهرات مردم شهرضا عکسبرداری و حتی فیلم برداری شده است. حال اینکه سرنوشت این عکس ها و فیلم ها که به منزله میراثی برای ایندگان است چه شده  الله اعلم.

دوم: مراد از تکیه علیا مسجد و مدرسه علمیه امام حسین است که در لسان مردم از ان به تکیه اولیاء یاد میشود که تلفظ صحیح ان تکیه علیا است.بقیه مساجد مذکور در متن مشخص و واضح است اگرچه مسجد قائم(نزدیک فلکه مرکزی) رونق سابق را ندارد.هم چنین باید متذکر شد که بنا بر شنیده ها مسجد حمیدی در ان زمان بصورت زمین و بدون ساختمان بوده که با خوانده شدن نماز عید فطر در ان رسمیت پیدا کرده و ساخت و ساز ان شروع شد.

 




برچسب ها : شهرضا برچسب ها : انقلاب



 

اصولا در این سالها به خواب و رویاخیلی بها نداده ام. نه اینکه دروغ است و روی هوا بلکه از این باب که تمام هستی و حجیتش برای خود شخص خواب بیننده است و بس و برای احدی الزام آور نیست  لذا برای خواب های خودم و دیگران تره خرد نکرده ام. در این سیزده سالی که منبر رفته ام تعداد خواب هایی که نقل کرده ام به تعداد انگشتان یک دست نرسیده است. شاید نوع تحصیلات و مشی فلسفی و کلامی که داشته ام در این بی توجهی بی تاثیر نبوده اند   .

بهرحال دیشب خوابی دیدم که به نظرم نوشتنش در اینجا بد نیست. احتمالا برای اولین و اخرین بار در این وبلاگ حرفی از خواب بیاید. قضیه از این قرار بود که من سه کتاب از یکی از موسسات حوزوی امانت گرفتم. ده روز اول طی شد و جهت تمدید تماس گرفتم و مدت امانت ده روز دیگر هم تمدید شد.روز هجدهم یعنی دیروز به همسایه مان که تقریبا هر روز به ان موسسه رفت و امد دارد کتاب ها را دادم و گفتم که زحمت تحویلش را بکشد. با کمال میل قبول کرد و کتابها را گرفت. نیم روزی گذشت. هیچ دلیلی برای تماس و تشکر نمی دیدم. چه اینکه او هر روز در انجا حاضر می شد و حمل سه کتاب کم حجم انهم صرفا برای تحویلی که ریالی این طرف و ان طرف نمی شود زحمت قابل ذکری ندارد. گفتم نیازی به تلفن نیست.بلاخره در این دو سه روزه در کوچه تنگمان به هم می رسیم و حضورا تشکر می کنم!

دیشب اما در عالم خواب به محضرش رسیدم. در عالم واقعیت هیچ گاه اخمش را تجربه نکرده ام. همیشه خودش و برادران و پدرش حرمتم را نگه داشته اند. اما در وادی نوم انگار خبری از این احتیاط ها  نبود. در همان عالم رویا سر کوچه سلامش کردم. صادقانه و با لهجه قمی اش جواب داد: مرد حسابی ! چه سلامی ،چه علیکی ! کتاب هات را انداختی گردن ما! سیزده هزار تومنجریمه دادم!

از خواب که بیدار شدم خنده ام گرفته بود.با خودم گفتم ما که خوابهامان همیشه از اضغاث احلام وخواب های آشفته و دوغ آبی ! است و اصلا یادمان نمی ماند. این یکی خواب هم که پدر و مادر دار به نظر می رسید از دیوار همسایه مان بیشتر تجاوز نکرد و حال انکه مقام منیعمان انتظار رویت علمای گذشته و خویشان درگذشته و در حالاتی عرفانی تر زیارت معصومین علیهم السلام را دارد! اصلا در مخیله ام نمی گنجید که راست دربیاید.اولا مدت کتاب ها را تمدید کرده بودم ثانیا بر فرض هم که باید جریمه می دادم طبق حساب و کتابهایم اصلا به این مبلغ قد نمی داد.

گفتم شاید بهانه است و خدا تصویرهمسایه را به وادی مثالمان انداخته تا تلفنی احوالی از زحمتی که برایش تراشیده ایم بپرسیم. صبح وظهر که وقت نشد. بعد از ظهر هم پشت سر هم تا هشت شب سر کلاس بودم. به خانه امدم. ساعت نه ونیم بعد از شنیدن اخبار مملکت در حالی که بادی در گلو می گرداندم از باب فضل و دستگیری از مردم!!! شماره موبایل همسایه مان را گرفتم. گوشی را برداشت.بعداز سلام گفتم اقا مجتبی زحمت کتاب ها را کشیدید؟ جواب داد: اختیار دارید ، زحمتی نبود ....بعد از یکی دو ثانیه مکث اما گفت: البته آقا سید ببخشید! سیزده تومنهم جریمه دادم!     گفتم: چی؟؟؟ سیزده تومن؟   گفت: درست شنیدید.مسئولش می گفت هشت روز تاخیر داشته اید.....بهت تمام وجودم را فرا گرفت.گوشم سکته کرد! حرفی برای گفتن نداشتم جز اینکه وعده دادم اسکناس هایش را برمی گردانم! همین حالا.

این هم شرح رویای صادقه اما پرخرج ما 

 

 




برچسب ها : خاطره



 

نامه رسانه ای تاریخی است که با وجود پیشرفت های بشر در عرصه فناوریهای نوین اگرچه اشکالی تازه و دیجیتال پیداکرده است ولکن هیچ گاه از ارزش و بهای ان کم نشده است. از نگاه عقیدتی نامه بخشی از میراث مکتوب ماست که در دورانهای مختلف توسط پیامبر، امامان و شیعیان در کاربردهای مختلف(اعم از امنیتی، سیاسی، اخلاقی و...) استفاده می شده است. بعد از دوران امام رضا علیه السلام و شروع امامت ائمه معروف به ابن الرضا(امام نهم،دهم و یازدهم) نامه در فرهنگ شیعی رنگ و بوی بیشتری یافت.در این دوران که از آن به عنوان دوره آشنایی گسترده شیعه با مفهوم غیبت  یاد می شود محبین اهل بیت به سختی می توانستند ائمه معصومین را زیارت کنند.ایجاد شبکه سراسری وکالت توسط امام کاظم وترغیب شیعیان در مراجعه به وکلا در تمامی امور اعم از اعتقادی و مالی توسط امامان بعدی به نوعی مهیا کردن جامعه شیعی برای یک غیبت طولانی مدت بود که در آن شیعیان با دسترسی به نائبان خاص و عام و فقهای صاحب ولایت کیان شیعه را حفظ می نمودند.در این میان با تنگ تر شدن محاصره امامان عسکریین و حصر انها در سامرا نامهبه عنوان یکی از مهم ترین رسانه ها برای حفظ ارتباط  با شیعیان به شمار می آمد.فضای امنیتی جهت جلوگیری از ارتباط گیری امام شیعه با پیروانش در زمان امام حسن عسکری به اوج رسید. شهادت در جوانی و مشرف نشدن به حج(در ظاهر) تنها دو نمونه از شواهد بسیاری است که حاکی از کنترل و محصور بودن امام یازدهم ع دارد.نامه های متعدد امام عسکری به شیعیان در مناطق مختلف اعم از حجاز، عراق و ایران حاکی از استفاده خاص و معنا دار حضرت از این رسانه و سعی در تقویت روحیه شیعیان و تذکر و یاداروی نسبت به نعمت تشیع و محبت اهل بیت دارد.نکته جالب در این نامه ان است که حضرت فراتر از ارتباط مکتوب با  اشخاص خاص مانند علی بن بابویه ، گاه به جمعیت ها و شهرهای شیعی نامه نگاشته اند. دو نامه حضرت به مردم شهرهای قم و آوه(روستایی نزدیک ساوه) که متن کامل آنها در منابع حدیثی موجود است از این قبیل به شمار می روند.

متاسفانه امروزه تنها آشنایی نسل جدید شیعی با نامه های پیشوایان معصوم خود در خوش بینانه ترین حالت محدود می شود به نامه های امام علی (ع) در نهج البلاغه که سید رضی انها را به صورت گزینشی (ونه کامل) گردآوری نموده است. با اینحال نباید غافل شد از تلاش و مجاهدت مرحوم احمدی میانجی در نیم قرن اخیر که با دو کتاب مکاتیب الرسول(سه جلد) و مکاتیب الائمه(هفت جلد) این جهت مغفول مانده از تاریخ شیعی را احیاء نمود. 

 




برچسب ها : دین برچسب ها : امام عسکری



 

 1- انتخاباتی در کمال آرامش برگزار شد و مردم فهیم ایران از باب(گر تو بهتر می زنی بستان بزن) منتقد ترین کاندیدا نسبت به دولت های نهم و دهم را بر مسند ریاست جمهوری نشاندند و با دعای خیر بدرقه اش کردند تا درب نهاد ریاست جمهوری تا در روزهای بعدی یکی یکی کلیدهایش را رو کندچه در تهران و کاخ سعد آباد و چه در نیویورک و ژنو.خیلی ها ذوق کردند و در حالی که چهار سال قبل از باب اکل میته رای داده بودند یکدفعه انتخابات ایران را دموکراتیک ترین انتخابات عالم خواندند.از پس فردای انتخابات گروه های مختلف سیاسی به رسم اخلاق و ادب وگاه فراخور عالم سیاست در متن و حاشیه صدا کردند که اهلا و سهلا یا دکتر! تا اینجایش عادی است و مورد ستایش و تقدیر. اما در این میان یک گروه خاص با هر لطایف الحیلی سعی کرده خودش را به رئیس جمهور بچسباند و حتی به صدارت چند وزارتخانه خوش اب و رنگ قانع نشده و مدعی است که در حقیقت  آنها منتخب واقعی مردم هستند. در عالم ادبیان معمولا از لفظ نامانوسِ کَنِه ! برای این موارد استفاده می کنند. هوا که بیشتر افتابی شد کم کم لانه ها هم خالی شد و دبیرکلشان منت سر نظام گذاشت که ما از طلب سال 88 گذشتیم! دود و دم قلیانش به شهر ما هم کشیده شد و بعضی ها را به تکاپو انداخت تا کم کم عرض اندامی کنند برای انتخابات پیش روی مجلس! سعیشان مشکور و لطفشان مستدام.

2-بعد از برگزاری دو جلسه آرام اصلاح طلبان در شهرضا قرعه سومین جلسه به نام دکتر صادق زیبا کلام استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران افتاد.شخصیت عجیبی است.هم حرف خوب دارد و هم حرف غلط.مناظراتش از همه سخنان و مکتوباتش پر سر و صداتر است.در هر زمینه ای از علوم سماوی و ارضی که از او دعوت به مناظره شود دست رد به سینه تان نمی زند.یادم می آید که در مناظره ای که با استادم دکتر سید محمود نبویان(نماینده فعلی مردم تهران در مجلس)داشت در اواسط بحث اعلام امادگی کرد که حاضر است در رابطه با اصالت الوجود صدرایی هم مناظره کند. این بار اما بر خلاف دو جلسه قبل تبلیغات پر رنگ و لعاب تری انجام شد.بنرها و پوسترهای مختلف در مناطق مختلف شهر نصب شد و حتی دعوت نامه های کوچک کاغذی بر درب برخی منازل خودنمایی می کرد. همه اینها نشان می داد که برپادارندگان این مراسم حساب خاصی روی ان باز کرده اند که این گونه بی مهابا به اب و اتش زده اند. شاید هم حق داشتند چرا که زیبا کلام در برخی مواقع حرف های غیرمنتظره ای می زند و این بر جذابیت مراسم می افزود.

3-با اینکه میهمان غیر منتظره بود اما شهر میزبان هم کم از او نداشت. شهری که مردمانش به کتوم بودن در امر سیاست و یا گریزان بودن از ان شهره اند اما همین ها حدود سه دهه قبل در زمانی که هنوز مهدی هاشمی نه دادگاهی داشت و نه نفاقش رسانه ای شده بود و در حالیکه در تمام شهرهای استان با سلام و صلوات و اسفند استقبال و بدرقه می شد اما به محض اطلاع از اینکه قرار است او در شهرضا سخنرانی کند دست بکار شدند و به عنوان تنها شهر استان اصفهان از سخنرانی او جلوگیری کردند. اینبار اما سخنرانی سوم اصلاح طلبان به فرجام نرسید.گروهی در مقابل فرمانداری اجتماع کردند. شاید واحدهای متعدد علوم سیاسی راپاس نکرده بودند اما به ظرافت می دانستند که اگر قرار است اجتماع و اعتراضی بشود نه جلوی تالار فجر(آنچنان که زیباکلام در صفحه فیس بوکش پیشنهاد داده است تا بعد پیراهن عثمانی بشود برای اصلاح طلبان) بلکه جلوی فرمانداری باشد یعنی همان نهاد رسمی که مجوز سخنرانی در ان جا صادر شده است. بعد از کش و قوسی چند ساعته قرار بر این شد که زیبا کلام در شهرضا سخنرانی نکند.البته ایشان وارد شهر گشته و از انار های ان بی نصیب نشدند. 

4- نمی دانم ، شاید هنوز خود زیبا کلام از لغو شدن سخنرانی اش در شهرضا خبردار نشده بود که مظلوم نمایی های رسانه ای شروع شد. روزنامه ها و سایت های متعلق به همان گروه چسبنده! انواع و اقسام اشک تمساح ها را به نمایش گذاشتند. از ادعای اتش زدن بنرها های تبلیغات و سازماندهی اجباری بسیجیان برای اعتراض جلوی فرمانداری گرفته تا تیتر نشانی این خبر که سخنرانی زیبا کلام به خاطر تهدیدات و مسائل امنیتی در شهرضا لغو شد گو اینکه انگار قرار بوده حضرت ایشان در ایالت تگزاز امریکا و یا در تالاری در حومه دمشق سخنرانی کنند. البته برای کسانی که اخبار این جماعت چسبنده را رصد می کنند این حرف اصلا عجیب نیست. منطق و تفکری که رقاصان ظهر عاشورا را امت خداجوی بنامد حق دارد که اجتماع کنندگان آرامی که صرفا بخاطر دغدغه های دینی(ونه شخصی ) به سخنرانی اقای زیبا کلام و نه اصل برگزاری جلسه اعتراض داشتند را گروهی بی سواد و دهاتی بخواند.چه اینکه اگر این تجمع صرفا سیاسی بود باید در دو سخنرانی قبلی هم تکرار می شد.در تکمیل این اتهامات  از باب قاعده(همه بدند و فقط من خوبم) قاعدتا این حرکت به بخش دینی حاکمیت و به تعبیر اقایان اقتدار گرایان منتسب شد.همان اقتدارگرایان و خشونت طلبانی که همین اقای زیبا کلام اجازه یافت در صدا و سیمایش حاضر شده و صریح و بدون ترس  بگوید ما مدیون چکمه های رضاخان هستیم!!!

5- اینکه یک گروه سیاسی در یک شهر نه چندان پر جمعیت مانند شهرضا اقدام به برگزاری جلسات سخنرانی و نقد و نظر کند بسیار خوب و در خور تقدیر است مخصوصا که برای انجام ان فرایندهای قانونی را طی کرده و اخذ مجوز کردند و نخواستند در کف خیابان به ما دموکراسی را بفهمانند. پذیرایی مراسم یعنی کیک و ساندیس هایی که ما فحشش را خوردیم هم نوش جانشان. فقط می ماند یک توصیه برادرانه به همشهریان اصلاح طلبم و ان اینکه شما که اینقدربه ادعای خودتان به فکر مردم و ا ستقرار دموکراسی هستید لااقل کسی را دعوت کنید که به حسابتان اورد و حداقل یکبار شهرضا را ولو در نقشه دیده باشد نه اینکه ان را از نقاط دور افتاده کشور به حساب اورد! خواندن قسمتی از مصاحبه دکتر زیبا کلام با مشرق در دیماه سال 90 درباره عملکرد دانشگاه ازاد خواندنی است. او در تمجید از سیاست های علمی این دانشگاه می گوید:... بعضاً دانشجوی دکتری بوده که گفته من در شهرضا و گناباد بودم. یعنی چه؟ یعنی حداقل بحث علمی را در دورافتاده‌ترین واحد هم ایجاد کرده‌اند....

بی خود نیست که برخی از همفکران رسانه ای تان حتی عارشان امده نام شهرمان را ببرند و نوشته اند: سخنرانی زیباکلام در اصفهان لغو شد!!!!

 




برچسب ها : شهرضا برچسب ها : سیاسی



 

من در ابتدا یک بنیادگرای اسلامی بودم منهای خشونتش . من از سال‌ 52 تا 63 خودم را به عنوان یک بنیادگرای اسلامی توصیف می‌کنم، یعنی طرز تفکری مثل جوادی آملی، مصباح یزدی، آقای خمینی و مثل آقای مطهری داشتم؛ شخصیت‌هایی که من آنها را بنیادگرا می‌دانم ... بخش عمده‌ای از 18 سال عمری را که در قم گذراندم به هدر رفت و ضایع شد، مثل اینکه در کار اداری بروکراسی، قرطاس بازی و کاغذ بازی فراوان است ... من حتی یک لحظه به این کار (ملبّس شدن به لباس روحانیت) عقیده ندارم حتی یک ثانیه ... بعد از بنیادگرایی اسلامی به سنت‌گرایی کشیده شدم. {در مرحله بعد} از سنت‌گرایی اسلامی بیرون آمدم و به تجددگرایی اسلامی؛ مدرنیزم اسلامی کشیده شدم، ... این دوره، دوره اسلام تجدد گرایانه، اسلام مدرنیستی است... من در این دوره روشنفکر دینی بودم ... از آنجاییکه من عاشق چشم و ابروی هیچ مکتبی و مسلکی نبودم به اگزیستانسیالیسم روی آوردم، سال 80 به چیزی رسیدم که برساخته خودم است که از آن به عقلانیت و معنویت تعبیرمی کنم.... 12 سال است که در این عقلانیت و معنویت ماندم.......شاید بشود گفت «کشورهای اسکاندیناوی» بهتر از بقیه دنیا زندگی می‌کنند من فکر می‌کنم آن چیزی که مراد من از جمع عقلانیت و معنویت است در آنها بیشتر انجام گرفته تا مثلاً کشوری مثل کشور من که در آن نه عقلانیت تمام عیاری وجود دارد و نه معنویت تمام عیار، هیچ‌کدام وجود ندارد، تمام عیار که اصلاً خیلی پرمدعاست ناقصش هم وجود ندارد ... چیزی که من همیشه بر آن تاکید داشتم این است که معنویت به معنای دین‌ورزی نیست.






صفحات :
|  <  <<  11  12  13  14  15  >>  >  |